کمیته رصد و تحلیل شانا- امروز ابعاد فرامرزی امام توسط برخی افراد و جریانات به صورت صددرصد پنهان میشود. تا جایی که مقام معظم رهبری در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ با صراحت اعلام می کنند که نمیشود بخشی از امام را کتمان یا پنهان کرد.
در چرایی تحریف امام (ره) حتما باید به چگونگی یا همان «روش» های تحریف امام نیز توجه داشت. چراکه بدون تردید نحوه و شکل تحریف امام نیز مهم است. بنابراین باید فراتر از انگیزهها به شگردهای تحریف نیز توجه کرد که به طور مختصربه چند مورد آن پرداخته می شود:
۱- ارائه تفسیر جمهوریخواهانه از امام و حذف بقیه ابعاد و اهداف داخلی و جهانی انقلاب اسلامی
انقلاب امام (ره) دهها بُعد و هدف مشخص و اعلام شده دارد که از عدم جدایی دین از سیاست تا استکبارستیزی را در بر میگیرد. جهانی بودن نهضت، حذف نظامهای فاسدی که بر پایه صهیونیسم، امپریالیسم و کمونیسم بنا شدهاند، حمایت از محرومین و مستضعفین در سراسر جهان، اجرای عدالت در جامعه اسلامی، تلاش جهت وحدت امت اسلامی، نفی اشرافیگری در حوزه حاکمان، مردمسالاری و ... از جمله اهداف امام است. اما نسل سوم و چهارم انقلاب وقتی اهداف امام را از دهان فلان جریان میشنود غیر از «جمهوری» و «دموکراسی» هیچ هدف مشخصی را از امام نمیداند. ابعاد فرامرزی امام توسط برخی افراد و جریانات به صورت صددرصد پنهان میشود. تا جایی که مقام معظم رهبری در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ با صراحت اعلام کردند که نمیشود بخشی از امام را کتمان یا پنهان کرد. و فرمودند این امام که عدهای معرفی میکنند امامی نیست که مردم به فرمان او فرزندانشان را به قربانگاه میفرستادند.
اعتراض اکبر گنجی به عدم معجزه هرمنوتیک در تفسیر جمهوریخواهانه از امام به همین دلیل صورت میگرفت که عدهای تلاش میکنند تفسیری از امام ارائه دهند که مورد تأیید غرب نیز باشدو اکبر گنجی به عنوان دشمن صادق جمهوری اسلامی این تفسیر را غیرممکن میداند.
۲- بزرگ کردن برخی دیدگاههای امام و نادیده گرفتن برخی دیگر
بخشی از جریانات سیاسی از ۲۱ جلد صحیفه امام فقط به یک جمله اکتفا میکنند که «میزان رأی ملت است» و حتی جمله بعد از آن را نیز سانسور میکنند. یکی از اندیشمندان امریکایی که در دوران اصلاحات به ایران سفر و با برخی از نخبگان وقت ملاقات کرده است، کتابی با نام «دوام خمینی» مینویسد. وی در آن کتاب اشاره میکند: «کسانی که در دهه ۶۰ تندترین مدافعان آیتالله خمینی بودند در دهه ۷۰ برای بازگشت مجدد به قدرت تصمیم به یک چرخش ۱۸۰ درجهای ایدئولوژیکی گرفتند و به مروجان لیبرالیسم تبدیل شدند و برخی از دیدگاههای آیتالله خمینی را بزرگ و برخی را به کلی نادیده گرفتند.» جامع دیدن امام اصل فراموش شدهای است که این فراموشی معمولاً توسط کسانی صورت میگیرد که امام را طوری تفسیر میکنند تا به نقطهای که خود ایستادهاند، هماهنگ شود. بنابراین حملات امام به امریکا به صورت کامل سانسور میشود. سادهزیستی مسئولان به فراموشی عمدی سپرده میشود. «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را علناً با دعوت از مطرودین امام به مجالس و میتینگها نادیده میگیرند و «تا مبارزه هست ما هستیم» امام را به «تعامل» و «گفتوگوی تمدنها» تبدیل میکنند. این در حالی است که امام «مظاهر مادی» را به کلی به رسمیت نمیشناخت و کاملاً در موضوع هجومی بود. امام در نگاه به غرب در جایگاه متهم نمینشست بلکه طلبکارانه فریاد میزد و محکوم میکرد اما امروز برخی از مدعیان امام تلاش می کنند استانداردهای حیات غربی را از حنجره امام خارج کنند و احساس کمتری را در ملت زنده نگه دارند.
۳- ارائه اطلاعات فراتر از مکتوبات و صوتهای موجود امام
امام صوت و دستخط خود را ملاک و مرجع مراجعه مردم به جهتگیری و محتوای اندیشه خود میدانند و راههای دیگر را بستهاند. ممکن است امام در فضای گفت و شنود و تبادل و بحث، مطلبی را گفته یا شنیده باشد. اما آنچه به عرصه عمومی سرازیر میشود دیدگاههای رسمی و علنی امام است. بنابراین برخی از نیروهای صدر انقلاب که در چرخه مردمسالاری بالا و پایین میشوند به دنبال حقانیت غیر دموکراتیکی برای خود میگردند و برای مجاب کردن رقیب یا نظام، مرتب به فضای غیررسمی امام رفت و برگشت دارند و بعضاً اطلاعاتی را ارائه میدهند که سامانه فکری جوانانی که امام را ندیده و از صحیفه ایشان سیراب می شوند به هم میریزند. این روش میتواند در ایجاد تردیدها و دوگانگیها مؤثر باشد، به طور مثال ابراهیم یزدی میگوید امام(ره) به من گفت «اینها کی هستند سفارت امریکا را گرفتهاند بروید بریزیدشان بیرون». خب اکنون چنین جملهای در صحیفه امام نیست و در عین حال میبینیم که امام این حرکت را «انقلاب دوم» نامیدند و بیش از ۵۵ بار از واژه لانه جاسوسی یا لانه فساد برای معرفی آن استفاده کردند. حال جوان امروزی باید با این دوگانگی چه کند؟ بررسیها نشان میدهد افرادی که اینگونه از امام مایه میگذارند یا دنبال اثبات خود هستند و یا در اثبات ناحق شمردن دیگران قدم بر میدارند.
۴- حذف جنبههای انقلابی شخصیت امام
برخی از نیروهای سابق انقلاب که از انقلابیگری به پراگماتسیم (عملگرایی) یا واقعگرایی محض رسیده یا در بین دو راه مبارزه یا زندگی، زندگی را انتخاب کردهاند، امام را طوری تفسیر و معرفی می کنند که نسل امروز گمان میکند امام یک عنصر منفعل، حاشیهنشین، تشریفاتی و تزئینی بوده است. حال آنکه ادبیات به جا مانده از امام نشان میدهد که هر قدر امام از صدر انقلاب دور میشد چهره انقلابی اش برافروختهتر میشد. بدون تردید اگر مکتوبات سال ۱۳۶۷ امام را در اختیار یک ادیب قرار دهیم و سن نویسنده را جویا شویم، فردی زیر ۳۰ سال را معرفی خواهدکرد. بنابراین امام انقلابی بودن را «احساسی بودن» نمیدانست بلکه وارد شدن به سازشهای عزتسوز را مانع بود و به همین دلیل میفرمود «گمان نکنید ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم، اما هیهات که سیرابشدگان کوثر عاشورا به ملت خود خیانت کنند.»
مواجهه امام با ماجرای سلمان رشدی که جهانِ اسیر شده در «عرف دیپلماسی حاکم» را به هم ریخت و یا برخورد با سفرای اروپایی که بعد از حکم اعدام سلمان رشدی ایران را ترک کردند، نمونهای بارز از صلابت انقلابی امام است. به صورتی که بعد از خروج سفرا فرمودند «گمان میکنید با آوردن نام بازار مشترک (اتحادیه اروپا) و مسائل اقتصادی ما از کنار اعتقاداتمان میگذریم».
نکته دیگری که اکنون به چالش نخبگان نظام تبدیل شده است اینکه انقلاب اسلامی امری مستمر است یا با تشکیل «جمهوری اسلامی» به عنوان یکی از محصولات آن تمام شده است؟ بررسیها نشان میدهد که امام به استمرار انقلاب باور داشتند، کلید پیروزیها تا رسیدن به اهداف عالیه انقلاب را در این روحیه جستوجو میکردند و در حالی که بر سر اینکه «انقلاب اسلامی» درست است یا «اسلام انقلابی»، امام بر اسلام انقلابی نیز صحه گذاشتند و در ۳/۱۲/۱۳۶۷ و در هنگام شمارش دستاوردهای جنگ تحمیلی درباره مهمترین دستاورد آن فرمودند: «و از همه مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت». بنابراین امام به مسئولین (نه مردم) توصیه کردند که اگر که میخواهید در مسیر انقلاب اسلامی بمانید باید بدانند که «رفاه و مبارزه با هم جمع نمیشود و کسانی که بر این باورند که رفاه و مبارزه با هم سازگارند آب در هاون میکوبند».
کلید بریدگی برخی از انقلابیون سابق را باید در همین نقطه جستوجو کرد که برای پنهان کردن بریدگی یا تغییر ذائقه خود و خانواده تلاش میکنند امام را «مرد زندگی» معرفی نمایند، حال آنکه امام تقریباً از سال ۱۳۲۲ و خصوصاً از ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۸ زندگی معمول را بر خود حرام کردند و همیشه در مبارزه و تبعید بودند و لحظهای دست از مبارزه برنداشتند. چراکه خود بر این باور بودند که «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم» این جمله امام مانع از تحریف اهداف امام به بهانه تغییرات زمان و مکان میشود چراکه استمراری بودن مبارزه را صحه میگذارد.
نظر شما