کمیته رصد و تحلیل شانا - اصلاح طلبان براساس سنت دیرینه سیاسی درون جریانی از هر چیزی درراستای منفعت جناحی موج خبری می سازند و تلاش دارند از هر پدیده سیاسی و اجتماعی، فارغ از پیامدها و مضار آن برای منافع ملی و مصالح عمومی استفاده سیاسی کنند.
این جریان از خرداد۱۳۷۶ تاکنون که درنقش اپوزیسیون درون نظام اسلامی عمل کرده اند، براین سنت غیراخلاقی ناپسند در ادوار مختلف اصرار داشته و دارند. این جریان با تکیه به این سنت که به دلیل تکرار به یک قائده غیرقابل تغییر تبدیل شده است، سعی می کنند با استفاده از تکنیک رسانه ای ، از آشوبهای چند ماهه اخیر سناریوی سیاسی مدنظر خود درمواجهه با نظام اسلامی را به اجرا بگذارند.
بر همین اساس بعد از شکست پروژه آشوب اخیر، تحرکات جبهه اصلاحات به ادعای نیابت از افکارعمومی، جریانهای اپوزیسیون و پوزیسیون با هدف جانمایی خود به عنوان رهبر مطالبات عمومی شروع شد. رصد رفتار و کنش و واکنش های چهرهها و رسانه های این جریان در روند آغاز اغتشاشات، حین اغتشاشات و بعد از آن، می تواند تا حدودی به سنجش صدق و راستی گفتار و رفتار این جریان سیاسی و جهت گیری های آن در شرایط مختلف آشوبها باشد.
در روندشناسی رفتار جریان اصلاحات درارتباط با آشوبهای اخیر چهار گام از پیش طراحی شده را می توان مشاهده کرد:
گام اول: تهییج افکار عمومی، تزریق ناامیدی در جامعه وسیاهنمایی از آینده کشور
رویکرد اصلاحطلبان در هفته اول بعد از فوت «مهسا امینی» بر تهییج افکار عمومی، سیاهنمایی از آینده کشور و ایجاد حس نفرت از پلیس وکل حاکمیت با محوریت سلبریتیهای و اینفلوئنسرهای سینمایی، ورزشی و شبکه های اجتماعی متمرکز بود.صدوربیانیه ها و اعلام موضعگیری های مهیج و محرک در روزهای نخست ناآرامیها، یک موج رسانهای احساسی و عاطفی شکل داد که با فعالیت رسانه های فارسیزبان تبدیل به یک جنگ فراگیر با ابعاد داخلی و جهانی رسانه علیه ایران شد. دراین گام جریان اصلاحات و حلقه های پیرامونی آن در پیوند جریانهای مخالف داخلی و بیرونی نقش کلیدی داشت. با توجه به اینکه اکثریا غالب مدیریان مسئول رسانه های خارجی و مجریان آنها از چهره های جدا شده بدنه اصلاحات بودند این اتفاق خیلی سریع رخ داد و خیلی سریع به هم افزایی عملیاتی منجر شد.
گام دوم: رویکر صبر و انتظار توام با احتیاط
با وارد شدن کشور به سومین هفته اغتشاشات جریان اصلاحات با اتخاذ رویکرد نظارگری و بهره گیری از تکنیک چراغ خاموش و سکوت تدبیرشده؛ میدانداری جریان معاند در حوزه مجازی و خیابانی شروع شد. تحلیل متفکران این جریان به این اجماع رسیدند که اقدامات این جریان در موج اول برای تحریک و تهییج جوانان برای آغاز آشوب و بلوای خیابانی قرین به توفیق بوده است بنابراین بهتر است با اتخاذ رویکرد صبر و انتظار و سکوت تدبیر شده، اعتراضات اجتماعی را از فضای مجازی و اینترنت خارج کرده، به کف خیابان کشید و آغاز اغتشاشات را کلید زد. دراین مرحله آنها ضمن خودداری از پوشش تجمعات اعتراضی و اغتشاشات خیابانی، رویکرد خود در رسانهها و تربیون های درون تشکیلاتی را به سمت «تحلیل شرایط»، علتیابی اعتراضات و باید و نباید های مدیریت، مهار و کنترل ناآرامی ها و راه برون رفت از بحران که به تعبیر آنها بن بست سیاسی است ، بردند؟ تازمینه ورود به مرحله سوم که مدیریت تئوریسین ها برای بعد از بحران بود را فراهم کنند.
گام سوم : مقصرنمایی کلیت نظام و تلاس برای برداشت محصول و مصادره وضعیت به نفع جریان اصلاحات
در این گام پیاده سازی بخش سوم سناریو که نوعی فرصت سازی برای این جریان است آغاز شد. دراین مرحله با ورود تئوریسینهای جریان اصلاحات به ماجرا و صدور فتوای سیاسی حداکثری به نفع عوامل اغتشاشات را در دستورکارقراردادند.دراین مرحله با مقصرنمایی، بن بست نمایی ازکلیت نظام سیاسی و ناکارآمدمعرفی کردن حکمرانی موجود راه برون رفت را در تغییرساختارسیاسی، برگزاری رفراندوم و تغییربنیادین در سیاست خارجی اعلام کردند.
گام چهارم: رویکرد سرزنش نظام اسلامی و افکار عمومی
نکته کلیدی و شفاف مشترک تحلیل های ارائه شده از سوی این چهره ها و رسانه های این جریان که فضای اعتراضی جامعه، نابسامانی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کنونی جامعه، نتیجه به حاشیه رفتن جریان اصلاحطلبی و راهبرد یکدست سازی حکمرانی معرفی کردند و تلاش کردند که مرکزیت قدرت را اقناع کنند که تضعیف اصلاحطلبی به عنوان یک جریان میانی و بازی ندادن آنها در عرصه سیاسی میتواند سرریز خود را به شکل آشوبطلبی، اغتشاش و اعتراضات خیابانی نشان دهد. این جریان همچنین با سرزنش مردم به دلیل قهر با صندوق رای و رویگردانی از جریان اصلاحات، به دنبال القای این گزاره برآمدندکه رویکرد قهر باعث شده که اکنون باید مطالبات فرهنگی و اقتصادی خود را در کف خیابان دنبال کنید.
گزاره های محوری موجود در تحلیل های ارائه شده از سوی تئوریسین های جریان اصلاحات
- اعتراضات، فرانسلی، فراجنسیتی، فرامنطقهای، فراطبقاتی و فراقومی برای بازپس گرفتن «زندگی» بود؛ که برآمده از سالها «سیاستِ انکار»، «سیاست به رسمیت نشناختن»، «مسائل انباشتۀ حل ناشده»، «تحقیر شهروندان متکثر» و «سرکوب زندگی» بود
- وجوداقتدارگرایی فرهنگی و اجتماعی و قربانیشدنِ زندگی به دلیل به رسمیت شناخته نشدن سلائق و سبکهای زندگی شهروندان (تبعیضهای نهادینه شده و انباشته شده علیه زنان)
- حاکمیت پدرسالار و مداخلهگر، طردغیرقانونی گروههای بزرگی از جمعیت ایران و نبود احزاب برای نمایندگی اقشار اجتماعی
- تورم و فقراقتصادی، تحریمهای اقتصادی، روندتصاعدی ارز و افزایشِ محاصره و انزوای ایران، وجود فساد افسارگسیخته
- کاهشِ شدیدِ ظرفیت حل مسئلهایِ نهادهای حکمرانی وکاهشِ شدید امید به اثربخشیِ نهادهای انتخابی
- عدم آزادی رسانه، سرکوبِ شدیدِ دیجیتال و نقض گستردۀ حقوق و آزادیهای سایبریِ شهروندان
- اعتراض به قطع اینترنت و شبکه های اجتماعی با برجسته سازی موضوع تعطیلی کسب و کار عمومی و ضر و زیان فروشگاه های مجازی وتلاش برای ثبت اتصال اینترنت و بازگشایی پلتفرهای فیلترشده به عنوان یک مطالبه عمومی به نام خود؛
- برجسته سازی مطالبات دانشجویان و حمایت از آزادی دانشجویان بازداشت باهدف تقویت پایگاه سیاسی خود درمیان دانشگاهیان هستند
- تمرکز بر موضوع کشته شدگان در وقایع اخیر و متهم کردن نظام به استفاده از روش خشونت آمیز با معترضین ونادیده گرفتن حق اعتراضات مسالمت آمیز؛ چرا حکومت به جای اصلاح شیوه حکمرانی و تن دادن به خواستههای اکثریت مردم، به خشونت با نسل جدید و جوانانی روی آورده که از انبوه مشکلات به ستوه و خشم آمده و از آینده روشن نا امیدند؟ این نوع رفتار، چه نسبتی با جلوهی رحمانی پیامبر اسلام (ص) دارد؟
راهکارهای ارائه شده از سوی اصلاحات
- تن دادن به تغییرات و اصلاحات درونزا و تأمین مطالبات مردم را بهترین و در عین حال کمهزینهترین راه برای گذر از بحران و پیشگیری ازافتادن در ورطههای ایرانسوز
- به رسمیت شناختن حق اعتراض و بیان خواستههای مسالمتآمیز گروههای مطالبهگر مردم، «در عمل» و با نهایت رواداری و پرهیز از اعمال خشونت ؛( دقت در حفظ جانها و رعایت حرمت دماء شهروندان ایرانی)
- برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد برای انجام تغییرات ساختاری و اصلاح شیوه حکمرانی منطبق با اصول رایج سیاسی
- احیای برجام، امضای توافقنامه برجام و تغییر در رویکرسیاست خارجی برای ایجاد گشایش اقتصادی و مهار روند بی ثباتی های حوزه ارز و ومعیشت مردم
نقد رویکرد ها و محتوای نظرات اصلاحات
جریان اصلاحات درحالی با ارائه گزاره های مختلف تلاش دارد وجاهت اجتماعی خود را بازتولید کند که مساله اقتصادی و بویژه قیمت ارز یک میراث باقی مانده از دولت نیابتی تدبیر و امید است. به نظر می رسد اصلاح طلبان به جای اینکه ازموضع منتقد و مطالبه گر وارد شوند، باید پاسخگوی وضعیت کشور و شرایطی که باعث شده مردم در حوزه معیشت مشکل پیدا کنند، باشد. اما فعالان این جریان سیاسی سعی دارند این مطالبه را به نفع خود دور بزنند و نابسامانی های حوزه اقتصادی و معیشتی را محصول مدیریت نامطلوب مسئولان اجرایی دولت جدید معرفی کند.
متاسفانه اصلاح طلبان همواره در فضای امنیتی سعی کرده اند خود را احیا کنند.باوجود اینکه، این جریان سیاسی به سبب مشکلاتی که در کشور بوجود آمده است با ریزش شدید آرا مواجه شده اما در این شرایط هم دست از اقدامات رادیکال خود بر نمی دارد و به جای پاسخگویی به مشکلات معیشتی مردم دست به سناریوسازی سیاسی می زنند.متاسفانه شاهد شیطنت های برخی رسانه های اصلاح طلب بودیم. شیطنت در فضای امنیتی و فضای آشوب به یکی از ویژگی های رسانه های اصلاح طلب بدل شده است. اصلاح طلبان سعی می کنند با بهره گیری از روش ها و ابزار های مختلف از فضای ناآرامی ها برای وجهه سازی و بازسازی جایگاه خود درمیان افکارعمومی بهره ببرند.
این رویکرد ناپسند منفعت طلبانه درحدی از سوی جریان اصلاحات اتخاذ شده است که بخش عمده مشکلات و نابسامانی های حوزه اقتصاد و معیشت مردم و غالب ناهنجاریهای حوزه سیاست و فرهنگ میراث دوران مدیریت این جریان بویژه دولت نیابتی تدبیر و امید با محوریت حسن روحانی است که از باب رعایت اختصار به مهمترین موارد آن اشاره می گردد:
1. تعطیلی مراکز تولیدی، کارگاه ها و کارخانه ها در دوره دولت نیابتی اصلاحات
2. حذف کارت سوخت از زنجیره مصرف انرژی که زمینه باز تولید مافیای قاچاق را در حوزه انرژی فراهم آورد و آسیب های با پیامدهای ماندگار
3. عدم تامین هزینه ها و قطعات کامیون داران و افزایش هزینه های حمل و نقل و انتقال این افزایش قیمت به شکل دمینووار به سایر بخش های مرتبط
4. تعطیل کردن برنامه موجود در بخش ساخت و ساز مسکن و ایجاد بحران بی سابقه دراین بخش که بدلیل نقش کلیدی آن به عنوان لوکومتو سایربخش های تولیدی زنجیره ای از بحران را درکشور رقم زد
5. پیوند زدن اقتصاد و سیاست ورزی درکشور به سیاست خارجی بطور مشخص به پروژه برجام و ایجاد وضعیت رکود و رخوت بر مدیریت کشور در حوزه اقتصادی و ایجاد بی ثباتی بلند مدت بر حوزه های سیاسی و اقتصادی
6. ضعف مدیریت دولت نیابتی باعث تضعیت اعتماد عمومی و غلبه ناامید و یاس در افکار عمومی و آغاز روندنزولی مشروعیت و کارآمدی
7. تامین نیروی انسانی رسانه های معاند؛ دهها خبرنگار و مدیر نشریات زنجیرهای مدعی اصلاحات پس از فرار از کشور در خدمت رسانههای ضدانقلاب مانند VOA، BBC، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و... درآمدهاند.
8. فساد سیاسی و اقتصادی دردولت نیابتی و ایجاد رانت های کلان و فراگیری
9. گرا دهنده تحریم ملت به دشمن؛ آنها در دولت روحانی علاوه با واگذاری برنامه هستهای در قالب خسارت محض برجام، مسبب تعطیلی توانمندیهای کشور و بر باد دادن فرصتها و زمینهساز دو برابر شدن تحریمها بودند. این طیف همچنین همراه با خواست دشمن، بهدنبال برجام ۲ و۳ و واگذاری توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران بود.
10. تجربه دو دوره آشوب سیاسی و اجتماعی در سالهای ۱۳۹۶ و۱۳۹۸ در زمان حاکمیت دولت نیابتی اصلاحات و که از آثارآن انباشت مطالبات، انباشت وعده های عمل نشده، تولید نامیدی نسبت به کارآمدی مدیریت کشوری و ایجاد بی اعتمادی فراگیر بود؛ این بی اعتمادی در بخش مرتبط با این جریان و در دولت سابق به قدری فاجعهآمیز بود و چشم گیر بودکه مدعیان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جریان اصلاحطلب با لیدری خاتمی و تاجزاده و بهزاد نبوی و کروبی و تبلیغات فراوان توسط ۱۶ حزب اصلاحطلب تنها توانست ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی به دست بیاورد؛ یعنی حدود ۸ درصد کل آراء مأخوذه.
11. طیف مدعی اصلاحات شریک اصلی کارنامه روحانی هستند. براساس گزارشهای منتشر شده، طولانیترین رشد اقتصادی منفی سه دهه اخیر در دولت روحانی رقم خورد. در دولت روحانی، اشتغال خالص در مقایسه با دولت قبل حدود ۴۰ درصد سقوط کرد. علاوهبر این دولت روحانی پس از دولت هاشمی بالاترین تورم پس از انقلاب را به مردم تحمیل کرده است.
12. دولت روحانی کشور را با شاخص فلاکت ۴۶ درصدی یعنی بدترین وضعیت شاخص فلاکت به دولت بعدی تحویل داد.
13. قیمت مسکن در دولت روحانی حدود ۷۰۰ درصد افزایش یافت و اجاره بهای مسکن نیز در این دولت افزایش سرسامآوری داشت و عملکرد دولت روحانی در حوزه مسکن موجب شد که خانه دار شدن برای بخش قابلتوجهی از جامعه تبدیل به رویا شود.
14. براساس آمار، قیمت اقلام خوراکی در دوره ۸ ساله دولت روحانی حدود ۷ برابر افزایش یافت.
15. آنها دولت را با ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه، ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی، بودجه ارزی صفر شده (برای تأمین کالاهای اساسی)، تورم ۶۰ درصدی و... تحویل دادند.
اصلاحات؛ متهمان اصلی فساد و آشفتگی اقتصادی:
آنها خود از متهمان اصلی فساد و آشفتگی اقتصادی هستند؛ فسادهای بزرگی نظیر کرسنت و استات اویل و شهرام جزایری، و سپس فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، حقوقهای نجومی، فساد برادران رئیسجمهور و معاون اول وی، داماد و دختر و پسر چند وزیر دولت ، برجام و دیگر هیچ، واگذاری رانتی ۱۸ میلیارد دلاری از ذخایر ارزی و ۶۰ تن طلا، تاراج و واگذاری نامشروع برخی شرکتهای دولتی به اسم خصوصیسازی (کشتوصنعت مغان، نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه) و... در دولت مدعیان اصلاحات و اعتدال و زیر چتر حمایتی نشریات زنجیرهای غوغاسالار صورت گرفت.
تلاش برای مقصر دانستن نظام و تهدید به فروپاشی و سوریه شدن، برخی از اصلاح طلبان نیز به گونه ای سخن می گفتند که تجمعات را به مخالفان حکومت نسبت می دادند و اینکه جمهوری اسلامی می باید حق و حقوق مخالفان را به رسمیت بشناسد تا ایران از سوریه شدن و فروپاشی دور بماند.
از سوی دیگر در تجمعات اعتراضی اخیر معترضان هیچ وقت دنبال حمایت از اصلاح طلبان نبودند و حتی در برخی موارد شعارهایی علیه دولت و اصلاح طلبان سر داده می شد که این به منزله کنار گذاشتن آنها از سوی معترضین می باشد. به همین دلیل طبیعی است که جریان اصلاحات از همان ابتدا اعتراضات را طرد کنند و آن را به سلطنت طلبان نسبت دهند.
البته برخی اصلاح طلبان نیز بودند که با فرصت طلبی تلاش داشتند ضمن متهم کردن اصولگرایان و برخی نهادهای نظامی و انتظامی، زمینه تغییر سیاست های نظام و توجیه پذیرش برجام منطقه ای را تجویز نمایند. فراموش نشود که برخی در تحلیل حوادث اخیر یکی از دلایل شکل گیری اعتراضات را ناامیدی مردم از برجام با توجه به تبلیغات سنگین برای حلال مشکلات بودن آن در سال های قبل می دانند.
از جمله نکات حایز اهمیت در آشوبهای اخیر رنگ باختن امید این جریان به دولتهای غربی بویژه آمریکا بود که صریح و بی پرده به حمایت از آشوبگران پرداختند .
ادعای پایبند بودن اصلاح طلبان به خط امام (ره) و مصادره به مطلوب کردن بخشی از کلام و منش برخی از چهرهها و شخصیتها در تاریخ انقلاب مانند سردار شهید سلیمانی، شهید بهشتی، شهید مطهری و … از ویژگیهای بارز این جریان سیاسی است و عمل و عکس العمل های صورت گرفته از سوی آنها در مواضع مختلف در نهایت این مهم را به ذهن متبادر میکند که اصلاحطلبان هویت و دشمن مشخص ندارند و در عمل به کلام مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر لزوم توجه به اصل مرزبندی با دشمنان، دچار تعلل و لغزش هستند و خروجی همه آنها چیزی نیست جر تحمیل پی در پی خسارات جبران ناپذیر به انقلاب و بدنه نظام.
عدم مرزبندی با دشمن؛ بیماری مزمن اصلاحطلبان: مخرج مشترک به دست آمده از اهداف آشکار دشمنان انقلاب و همسو شدن ناآگاهانه و آگاهانه برخی از منتسبین به جریان سیاسی اصلاحات در کشور، نمونه بارزی از بی توجهی به لزوم مرزبندی با دشمنان است.رهبر انقلاب، نتیجه مطالبهگری صحیح را تفکیک ضروری آرمانها از عملکردهای ضعیف برخی مدیران دانستند و در بیان توصیهای، گفتند: «مطالبهگری شما بهگونهای باشد که هم در بیان صورت مسائل و هم در مقام ارائه راهحلها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید».
نظر شما