تشریح چهار رویکرد اصلی شورای ائتلاف استان‌ها توسط دکتر حدادعادل

دکتر حداد عادل در نشست اعضای شورای ائتلاف استان فارس پس از تبیین شرایط فعلی انقلاب اسلامی به بیان ماموریت‌های شورای ائتلاف استان‌ها در ارتباط گیری با بدنه جامعه پرداختند.

سرویس اخبار شانا - دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی روز دوشنبه ۱۰ بهمن‌ماه به منظور معرفی رئیس جدید شورای این استان به شیراز سفر کرده بودند.

ایشان در جلسه با اعضای شورای ائتلاف استان فارس  نکاتی در خصوص وضعیت فعلی کشور و الزامات برنامه‌ای و راهبردی شورای ائتلاف بیان کردند که جهت اطلاع اعضای شورای ائتلاف در سایر نقاط کشور از ماموریت‌های جدید شورا، متن کامل سخنان ایشان منتشر می‌شود.

تبریک ایام ولادت امیرالمومنین و دهه فجر

ایام را تبریک عرض می کنم، بویژه ولادت امیر المومنان، علی (ع) و دهه فجر را گرامی می دارم، یاد امام و شهدا را عزیز می دارم، بویژه شهدایی که تصویرشان در این مکان زینت بخش محفل ما است، شهدای موتلفه که ما امروز هم مهمان دوستان موتلفه‌ای خودمان هستیم و باید از این عزیزان تشکر کنیم. شنبه همین هفته هم سالگرد مرحوم آقای محمد نبی حبیبی بود ،‌ مراسمی برگزار شد در دفتر موتلفه در تهران که بنده هم توفیقی داشتم‌ آنجا عرایضی را تقدیم کردیم، به روح همه آن بزرگواران درود  می فرستم و برای جمع حاضر آرزوی توفیق می کنم.

تشکر از زحمات آقای روزی‌طلب در شورای ائتلاف استان

در چند سال اخیر که شورای ائتلاف، با نیت ائتلاف و انسجام و اتحاد نیروهای انقلابی تشکیل شده است، در شیراز زحمت این کار بر عهده برادر عزیزمان جناب آقای روزی طلب بوده است، خب ایشان از هر جهت شایستگی این مسئولیت را داشتند، مورد اعتماد همه شما بودند، منتخب شما بودند، برادر سه شهید، خانواده انقلابی و خودشان هم سابقه خدمات طولانی دارند. ایشان مدتی است که درخواست کرده اند که به قول دوستان فارسی زبان ما در خارج از ایران، "سبک دوش" بشوند از این مسئولیت و ما هم در پی این بودیم که یک برادر دیگری مسئول شورای ائتلاف استان فارس را برعهده بگیرد.

چون برادر ارجمند جناب دکتر فروردین را که قبلا هم در سمت دبیری شورای ائتلاف با جناب آقای روزی طلب همکاری داشته بود، با شما کار می کردند، به جاشینی آقای روزی طلب انتخاب کردید و ما آمدیم به شیراز که هم تشکر کنیم از زحمات جناب آقای روزی طلب، هم تشکر کنیم از جناب آقای دکتر فروردین که این مسئولیت را بر عهده گرفتند و برای ایشان آرزوی موفقیت بکنیم ان‌شاالله.

تحریم و تحریف دو لبه قیچی علیه انقلاب اسلامی

یک نگاهی به وضع انقلاب بیندازیم بعد از ۴۴ سال، ما جایگاه خودمان را به قول ریاضیدان ها مختصات خودمان را روی صفحه زمان و مکان مشخص کنیم که در کجا قرار داریم. ۴۴ سال از پیروزی انقلاب گذشته است و در این ۴۴ سال این انقلاب با انواع موانع و مشکلات مواجه بوده است که یکی از آنها جنگ تحمیلی هشت ساله بود، یکی دیگر دشمنی ۴۴ ساله استکبار جهانی و تحریم های روز افزون که حالا بدترین و شدید ترین شکل آن را این روزها می بینیم، به فرمایش رهبر انقلاب، تحریم و تحریف، دو تیغه یک قیچی، تحریم برای تضعیف انقلاب، تحریف برای تحریک اذهان، برای خلاصه مشغول کردن اذهان که خب آثارش هم در این اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ دیدیم. از یک طرف گرانی، تورم و گرفتاری ها و مشکلات معیشتی مردم، از یک طرف هم این جنگ نرمی که در واقع جنگ نرم افزار ها است،‌ جنگ نرم یعنی جنگ نرم افزارها، جنگ فضای مجازی.

لزوم وحدت برای مقابله با نقشه‌های دشمن

این توطئه ها و دروغ ها واین چیزهایی که دیدید و خب حوادثی که ما این روزها دیدیم، در طول۴۴ سال انقلاب بی سابقه بود، از جهات مختلف و درست است که حالا شکل خیابانی این اغتشاشات نهان شده و فعلا خبری نیست، ولی این حوادث باید یک زنگ خطری باشد در گوش ما و یک عبرت آموزی باشد در دل و جان ما، یک فایده اش این باشد که تفرقه را تبدیل به وحدت کنیم و سر خیالات موهوم رو در روی هم نایستیم.

من یادم می آید خیلی سال پیش، در یک مجله ای یک کاریکاتوری دیدم، خیلی برای من معنا داشت، یک جانور درنده ای، شیری پلنگی، در میدان و دو شکارچی و هردو مسلح به تفنگ میخواستند این جانور درنده را شکار کنند، منتها یکی اینطرف شیر ایستاده بود، یکی آنطرف شیرایستاده بود، اینها تنفگ هایشان را روبه شیر گرفته بودند، ولی غافل از اینکه در نشانه گیری اشتباه کردند.

صحنه اول این است که شیر ایستاده، دو شکارچی اینسو و آنسو، تفنگ ها را روبه شیر گرفته اند، در صحنه دوم شیر ایستاده بود، دو شکارچی هر دو تیر خورده بودند و افتاده بودند و نقش زمین شده بودند، این برای اینکه شیر را شکار کند،‌ گلوله را به شکارچی آنطرفی زده بود و طرف مقابل هم خواسته بود شیر را بزند اما به شکاری اینطرف زده بود. این رو در رو ایستادن های ما آخرش این می شود، دشمن سالم می ماند اما ما همدیگر را از پا درمی اوریم، در حالی که اگر هردو بیاییم و دوش به دوش هم و همسو باهم کار کنیم، حتما ما موفق میشویم.

دو خصوصیت انقلاب اسلامی که مغایر خواست غربی‌هاست

شما دوستان هم اشخاص با تجربه و کار کرده در این انقلاب هستید. انقلاب اسلامی از دوجهت راه سازش با دنیای استکبار را بسته است، یعنی این انقلاب دو خصوصیت دارد که دنیای غرب هیچگاه این دو خصوصیت را نمی پذیرد و ماهم نمی توانیم از این دو خصوصیت دست بکشیم، حالا چیست این دو خصوصیت؟ یکی حکومت دینی است، انقلاب اسلامی معنایش چیست؟ ماکه تنها انقلاب مطلق نکردیم؟ از روز اول گفتیم انقلاب اسلامی.

خب اسلامی بودن این انقلاب در چیست؟ در این است که احکام دین اجرا شود. جامعه دینی شود،‌ زندگی دینی شود، باید و نباید های دینی به کرسی بشیند، ما انقلابمان حرفش این است که دین خدا در جامعه حاکم شود، این درست نقطه مقابل فکر غربی است.

از رنسانس به بعد، یعنی حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال پیش، آغاز رنسانس ۱۴۵۳ میلادی است ظاهرا، از رنسانس تا امروز،‌ دنیای غرب دین را از صحنه حکومت و حاکمیت طرد کرده است، در غرب، دین در کلیسا محبوس است.

می گویند میخواهی کاری دینی انجام دهی؟ انجام بده اشکال ندارد، شما در همه کشورهای غربی، در پایتخت هایشان کلیسا می بینید، چه کلیساهای بزرگی، کلیسای جامع می سازند و آمریکا بیشترین مسیحی کلیسا برو را دارد.

من در نیویورک بودم، جمعیتی که صبح یکشنبه به کلیسا می روند، اگر بگویم از نماز جمعه ما بیشتر است، اغراق نکردم، در نیویورک،‌ خیابان ها را می بندند و مردم دسته دسته کلیسا می روند، اروپا کمتر است، مثلا فرانسه خیلی کمتر است، اما در آمریکا زیاد است.

در آمریکا یک کلیسا ساختند در همین دوران اخیر، بنده وقتی این کلیسا افتتاح شده بود، چند وقت بعد رفتم دیدم، هفتاد سال طول کشیده بود تا این کلیسا کامل شود،‌ حالا ببینید چه کردند، بله می گویند کلیسا میخواهی بروی بفرمائید، اما حرف دین را داخل کلیسا بزنید،‌ دعا بخوانید، نیاش و تضرع کنید، هرکاری می خواهید انجام دهید، بیرون از کلیسا که آمدید، دین حق ندارد در جنگ، صلح، اقتصاد، علم، آموزش، هنر،‌ تبلیغات، شهرسازی و معماری دین حق ندارد دخالت کند، این واقعیت دنیای غرب است.

انقلاب اسلامی خط بطلان بر سکولاریسم کشید

مثلا پاپ را ببینید، خیلی جاه و جلال دارد، اصلا در اروپا، در قلب ایتالیا، یک قلعه بسیار بزرگی است‌،‌ در آن دیوار کشیدند که کشور واتیکان است، یعنی پاپ سلطنت می کند در آن کشور، همه کشورهای دنیا در واتیکان سفیر دارند. واتیکان هم در همه کشورهای سفیر دارد،‌ الان ما در ایران دو سفیر از ایتالیا داریم، یک سفیر دولت ایتالیا، دیگری سفیر واتیکان، دو سفارت داریم،‌ دو ساختمان بزرگ، یک کشیش از جانب پاپ می شود سفیر واتیکان در ایران، یک دیپلمات هم از جانب دولت ایتالیا. پاپ هرجا می رود روسای جمهور احترام می کنند، جمعیت می‌ایستند، اینها درست،‌ اما همین پاپ،‌ شاید پارلمان ایتالیا، مثلا دو سه کیلومتر در شهر رم از واتیکان بیشتر فاصله نداشته باشد، این پاپ، هیچ قدرتی ندارد که یک وقتی قانونی بر خلاف دیانت مسیح در پارلمان ایتالیا تصویب شود، هیچ دخالتی نمیتواند بکند، هیچی، مثلا فرض کنید سقط جنین، چیزی که همیشه در مسیحیت حرام بوده است،‌ این تجدید نظرهایی هم که می کنند شامل سقط جنین نشده است، اما سقط جنین در قانون همه کشورهای اروپایی آزاد است، چرا که فحشا نیز ازاد است، اما پاپ جرات ندارد، حق ندارد حرف بزند راجع به این موضوع،‌ به این می گویند سکولاریسم، سکولاریسم و سکولار که می شنوید، معنایش این است.

خب این انقلاب اسلامی آمده است یک خط بطلانی بر روی سکولاریسم کشیده است، الان حکومت های کشورهای اسلامی هم سکولار هستند، فکر نکنید حکومت اسلامی دارند، اسم جمهوری اسلامی روی بعضی از کشورهای است، یعنی هم در اصل آن اصول غربی را پذیرفتند و هرچه که مجلسشان تصویب کنند همان است،‌ یعنی کاری به شرع ندارند.

فقط ایران است که خواسته است اسلام را قانونی کند و حکم دینی را قانونی کند قانون مغایر با حکم دین را قانون نمی داند، فقط ایران است، شورای نگهبان کارش این است،. این جنبه از این انقلاب، به قول عوام هیچ جوری در کت غربی ها نمی رود، یعنی هیچ جوری این را هضم نمی کنند، این یک جنبه.

انقلاب اسلامی مانع دخالت غربی‌ها در ایران شد

جنبه دیگر این انقلاب که هیچ جوری برای غربی ها قابل تحمل نیست، استقلال طلبی این انقلاب است، یعنی این انقلاب، انقلابی است که صریحا به دنیای غرب می گوید شما حق دخالت در کشور ما را ندارید، گناه دوم از گناه اولی کمتر نیست، یعنی غربی ها خودشان را اقای دنیا می دانند،‌ اصلا می گویند ما هرچه می خواهیم باید عمل شود،‌ یفعل ما یشاء، یحکم ما یرید، فعال ما یشا هستند، هرکاری می خواهند باید بکنیم، إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ، می گویند باید دنیا اینگونه اداره شود، آمریکا الان اینگونه فکر می کند، خب حالا یک کشوری آمده است و می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و بعد می رود لانه جاسوسی، سفارت امریکا را تسخیر می کند، در آنجا را می بندد، رابطه را هم قطع می کند و می گوید دیگه اجازه نمی دهم شما در این کشور دخالت کنید.

خاطره حدادعادل از زندان ساواک

یک کتابی است، جزو کتاب های ممنوعه است،‌ زیر زمینی است، در اروپا و آمریکا چاپ شده است، اینجا زیرزمینی چاپ کردند و روزمینی می فروشند، کتاب های زیرزمینی را در جلوی پیاده رو دانشگاه می فروشند. اسمش این است، در دامگه حادثه، مولف این کتاب کیست؟ یک مصاحبه ای است که یک نفر از ایران رفته است با پرویز ثابتی کرده است، پرویز ثابتی مغز متفکر ساواک بود.

مو سفیدهایی که در این جلسه هستند مثل من و کم هم نیستند، یادشان است که در دهه پنجاه، وقتی منافقین، مارکسیست ها و اینها را می آوردند در تلویزیون تا با اینها مصاحبه کنند و اینها اعترافات را بیان کنند و کارهای ساواک را جلوه دهند، مدیریت برنامه با پرویزثابتی بود، یا پشت صحنه بود و یا خودش ظاهر می شد. بهایی هم بود، در این کتاب خودش اغراق می کند و می گوید من بهایی هستم، از این بهایی های سنگسر و اینجاها.

خب ما کم و بیش این شخص را دیده بودیم،‌ صابونش به تن ما خورده بود در سال های قبل از انقلاب، این آقای ثابتی یک مصاحبه کرده است، از بیخ و بن همه چیز را منکر شده است، چیز عجیبی است، من به این کتاب ثابتی حدود ۱۶۰ جا یادداشت و حاشیه نوشتم. از جمله می گوید "شکنجه؟ ما کی زندانیان را شکنجه می دادیم؟ ساواک کسی را شکنجه نمی داد. اینها خودشان باهم درگیر می شدند در گروه هایشان و می گفتند ساواک ما را شکنجه کرده است"، اینگونه دروغ می گوید ثابتی، که من نوشتم آقا، دوم شهریور که من را گرفتند، من خودم شب تا صبح در زندان اوین، یک پتوی سربازی روی سرم بود و این ثابتی در اتاقش نشسته بود، مثلا در فاصله ۱۵ متری من، ۱۰ متری دفترش بود، در تمام اتاق های راهرو در اوین، داشتند دستگیر شده ها را شکنجه میکردند، تا صبح به اینها شلاق میزدند و اینها فریادشان به آسمان بود، هر اقراری از هرکس می گرفتند، فوری بازجوها اورا پیش ثابتی می آوردند و ثابتی تلفن می کرد و می گفت جناب سرهنگ فلان، من ثابتی هستم،‌ این آدرس را بروید و فوری این را پیگیری کنید، آنوقت این آدم که من اینگونه شاهد بودم مدیریت می کرد شکنجه هارو می گوید شکنجه ای نبود!

نقش آمریکایی‌ها در تعیین ساختار و مقامات ایران پیش از انقلاب

از جمله حرف هایی که خود ثابتی می زند، می گوید در سال ۵۷ نظر ما در ساواک این بود که فلان کس رئیس ساواک شود، ولی امریکا نظرش این بود، نظر آمریکا این بود که فلان کس رئیس ساواک شود، آمریکا نظرش این بود فلان کس نخست وزیر ایران شود، آمریکا نظرش این بود ..... خود ثابتی اینها را می گوید، دیگر از ثابتی ما طاغوتی تر نداریم، خود او در این کتاب اقرار می کند که در این مملکت، نخست وزیر، فرماندهان نظامی ارتش و ساواک را خوده آمریکا تعیین می کرد، این آمریکایی که اینگونه ایران را دراختیار داشته است، حالا امام می آید، آن سالی که این جاسوسان آمریکایی را گرفته بودند، رمزی کلارک، دادستان آمریکا مثلا یک چهره ای بود که فکر می کرد وجاهتی دارد، بلند شده بود سوار هواپیما شده بود که بیاید ایران و پیش امام شفاعت کند که اینهارا شما آزاد کنید، امام همین که این شخص سوار هواپیما بود گفتند بگید برگردد، بیاید ایران من با او ملاقات نمی کنم. کلارک در هوا سرو ته کرد دوباره و اصلا به ایران نیامد، یعنی چنین استقلالی، می گوید ایران برای مردم ایران است، سرنوشت ایران را باید مردم ایران تعیین کنند، این برای غرب خیلی حرف خطرناکی است، شما یک دور در ذهنتان یک دوری بزنید نقش جغرافیایی آسیا، غرب آسیا و خاورمیانه را در نظر بگذرانید، آیا یک کشور سراغ دارید که مردم آن کشور برای آن کشور تصمیم بگیرند؟ حالا ایران آمده است دو الگو داده است که آقا مردم خودشان باید برای خودشان تصمیم بگیرند، این خیلی حرف خطرناکی است برای آن‌ها،‌ همه فردا میخواهند ایران را الگو کنند.

الگوگیری کشورهای منطقه از منطق انقلاب اسلامی

یمن، الان چند سال است دارد می جنگد؟ برای اینکه می خواهد الگوی استقلال طلبی را از ایران بگیرد، سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، همه محور مقاومت، این جهاتی که دنیای غرب نمی تواند انقلاب اسلامی را تحمل کند. ماهم نمی توانید از این دو حرف برگردیم، انقلاب اسلامی هم اگر اسلامیت را کنار بگذاریم،‌ توده های مردم را از دست میدهیم، این انقلاب در این ۴۴ سال، با همت مردمی سر و پا مانده است که به اسلامی بودن انقلاب دل بسته بودند، شما اسلامیت را بگیرید، می شود مانند همان کشورهایی که مردم دیگر کاری برای انقلاب ندارند، مردم متدین، مردم مسلمان، مردم فداکار، مردمی که این جنگ را اداره کردند، کاری ندارند دیگر، بعد این حکومت میشود حکومتی که تکیه به مردم ندارد.

نیاز به وحدت داریم

بنابراین، طبیعی است، طبیعی است که ما مشکل داشته باشیم، تحریم اقتصادی بشویم، فضای مجازی را برای جنگ نرم به خدمت بگیرد ، دنیای غرب، فحشا و بی اخلاقی را بخواهد در جامعه ما ترویج کند، بی دینی و بی اخلاقی را ترویج کند، توطئه کند.

این اتفاقی که در پاییز ۱۴۰۱ در ایران افتاد، نه اولین توطئه دشمن بود و نه آخرین آن، اگر کسی فکر کند که توطئه های دشمن تمام شد و خیال ما راحت شده است، پس برویم دوباره باهم دعوا کنیم، این اشتباه می کند، ما همیشه محتاج وحدت بودیم، امروز بیش از گذشته و فردا بیش از امروز احتیاج به وحدت داریم.

لزوم تغییر ماموریت و برنامه‌های شورای ائتلاف

حضور نیروهای انقلاب و کار سیاسی کردن فقط برای انتخابات نیست، یکی از معایب کارهای حزبی و سیاسی  این است که فقط موقع انتخابات یک تابلویی بالا می برند و لیست می دهند و شور و هیجان ایجاد می کنند و بعد هم تمام می شود دومرتبه تا انتخابات بعدی.

حزب سیاسی و تشکیلات سیاسی باید هدفش فقط انتخابات نباشد، حفظ انقلاب وظیفه ما است، یکی از کارها البته انتخابات است، خب حالا چه باید بکنیم؟ ما به عنوان یک تشکیلات سیاسی، نمی شود که فقط رهبری بالای نظام باشد، بقیه هم درخانه بمانند تا زمان انتخابات، مدام هم بگویند ای رهبر آزاده آماده ایم آماده، خب آماده بودن یعنی اینکه بیاییم فرمایشات ایشان را عملیاتی کنیم، محقق کنیم، اجرا کنیم، ما اگر نیروهای انقلاب هستیم، باید همه با هم وحدت داشته باشیم،‌ ائتلاف داشته باشیم و بیاییم پای کار انقلاب.

من از دوستان شورای ائتلاف استان‌ها چند خواهش دارم:

ماموریت اول: ایجاد وحدت

یک اینکه وحدت و اتحاد بین نیروهای انقلاب را شما سر لوحه فعالیت های خودتان و جمع همکارانتان قرار بدید، این از همه چیز مهم تر است، در صدر تقاضا و درخواست های ما است.

ماموریت دوم: توسعه تشکیلاتی

دوم اینکه کار تشکیلاتی را وسعت دهید، وسعت تشکیلاتی، من میگویم که یک حزب نیرومند، حزبی است که آدم های خنثی را هم بتواند علاقمند کند به انقلاب،‌ ولی من نگران این هستم که همین مردم متدین انقلابی را هم نتوانیم سازماندهی کنیم.

این جمعیتی که در همین شیراز آمدند در تشییع شهدای شاهچراغ، جمعیت کمی نبودند، ما که در تهران پای تلویزیون نشسته بودیم، ابتدا و انتهای جمعیت را نمی توانستیم تشخیص دهیم، آیا شما مطمئن هستید که همه اینهایی که تشییع جنازه آمده بودند همه شان پای صندوق بیایند رای دهند؟  

مشکل این است که ما در جهاد تبیین ضعیف هستیم،‌ ما باید بتوانیم ارتباط برقرار کنیم با این مردم، این مردمی که آمدند تشییع جنازه، خیلی هاشان در مساجد و حسینیه ها هستند، در تاسوعا و عاشورا همینطور در اجتماعات حسینی و عاشورایی هستند، اما ما گروه های تشکیلات باید با به این مردم بگوییم، تو که به تشییع جنازه شهید می آیی و برای امام حسین عزاداری میکنی، امروز وظیفه تو این است که تشخیص درست دهی که به چه کسی باید رای دهی و اول هم باید بیایی رای دهی و الا این جامعه دست کسانی می افتد که نه به امام حسین (ع) اعتقاد دارند،‌ نه به اسلام و نه به بقیه چیزها،‌ کمااینکه بود دیگر.

اسدالله علم در خاطراتش میگ وید، شب بیست و یکم ماه رمضان با شاه در شیراز بودیم و بعد می گوید شاه به چه کارهایی مشغول بود، خود علم می نویسند، می گوید من در فکر بودم که اگر مردم بفهمند مردم در یک همچین شبی شاه در شیراز چه کارهایی دارد میکند، چه به سر ما می آوردند. روز ۱۶ آذر رضا پهلوی به مردم ایران پیام داده است که باهم باشید، وحدت داشته باشید، من یک جا گفتم ۱۶ آذر روزی است که بابای این اقا در دانشگاه تهران سه دانشجو را کشته است و از زمانی که ما دانشجو بودیم، ۷۰ سال پیش، ۶۰ سال پیش، روز ۱۶ آذر را به عنوان نماد مبارزه با استبداد و استعمار دانشجوها و مردم ایران به یاد داشته اند، حالا طرف آمده در آن روزی که بابایش دانشجوها را بخاطر استعمار ایران کشت، پیام میدهد که مردم بیایید به من رای دهید، این مسائل را باید باز کنیم.

خب لازمه اینها چیست؟ باید کار تشکیلاتی کنیم. شورای ائتلاف باید حضور داشته باشد، باید بین دانشجویان، جوان ها، زنان، دانش آموزان و اساتید، روحانیت، کارگران و روستاها و ... باید حضور داشته باشیم.

 ما چقدر کار تشکلاتی میکنیم،‌ در کارخانه ها،‌ مساجد و... حضور داریم؟ ما با ائمه جماعات ارتباط داریم؟ همین الان ائمه جماعات هر شب پنج دقیقه بین دو نماز میتوانند راجع به وضع انقلاب در دهه فجر صحبت کنند و برای مردم حرف بزنند.

ماموریت سوم: جوانگرایی

اقای دکتر فروردین، جوان گرایی کنید،‌ من پارسال هم  که آمدم صحبت کردم در جمع دوستان شورای ائتلاف، گفتم من یک مشکل را در شورای ائتلاف ضعف جوان گرایی می دانم. آقایان، خانم ها بخواهیم و نخواهیم، آینده مال جوانان است، ما یک کاری کنیم که جوانان مال ما باشند، حالا که آینده مال آنهاست بگذاریم جوان‌ها از آن ما باشند تا آینده از آن ما باشد.

چقدر ما جوانان را بها می دهیم، الان در تهران، در شورای مرکزی ائتلاف، چند درصد اعضایی که دور میز می نشینند، سی نفری که هر جلسه می آیند جوان هستند؟

بنده فکر میکنم حداقل چهل درصد نیروهای که ما در تهران داریم و دور میز می نشینند زیر چهل سال هستند، بعضی ها حتی زیر سی پنج سال و سی سال، آیا این نسبت در استان ها دیده می شود؟ در بعضی جاها بله در بعضی جاها خیر، شیراز از آن جاهایی است که نیاز به جوان گرایی دارد.

آقایان جوانان را دشمن خودتان ندانید، جوانان یک نگاه‌ هایی دارند، یک جوانی هایی دارند، ولی پدر هیچ وقت جوان خودش را بخاطر بعضی از جوانی هایی که می کند از خانه بیرون نمی اندازد، یک جاهایی جوان جوونی می کند اما پدر صبر می کند، جوانان را جذب کنیم،‌ تا یک عده جوان دور هم جمع می شوند نگوییم که اینها می خواهند چه کار کنند، فاصله بگیریم، وحشت کنیم،‌ خب بیایید اینها را از آن خودتان کنید، مگر ما چه می خواهیم که آنها نمی خواهند؟ یک سلیقه هایی ممکن است داشته باشند، با آنها صحبت کنید و گفت و گو کنید، هیچ وقت نظر رهبری این نیست که از جوانان فاصله بگیریم، بعد آقا از جوانی خودشان خاطراتی می‌گویند و اینکه چه کسانی با ایشان چه جور مناسباتی داشتند، که برای ما درس بود، جوان گرایی کنید.

ماموریت چهارم: توجه ویژه به نقش بانوان

آقای دکتر فروردین خانم ها را در تصمیم گیری بیشتر دخالت دهید، من نمی خواهم از سر لطف به اینکه اسلام نظرش درباره زن و مرد چیست، فلان چیست و بهمان چیست حرف بزنم، به اندازه کافی همه شما می دانید، همین اخیرا هم رهبری صحبت کردند در دیدار با خانم‌ها، اینکه زن در اسلام گفته شد کار سیاسی و اجتماعی می کند، نه این حرفا گفته شده است، ما باید عمل کنیم به این حرف ها، آقا رای که خوانده می شود روی آن که ننوشته شده است این زن بوده است یا مرد، زن باشد یا مرد، رای آن رای است، خب نصف جمعیت این کشور زن هستند، ما چقدر زن ها را در تصمیم گیری سیاسی دخالت می دهیم؟ برخی فکر می‌کنند که مثلا خانم ها فقط برای مراسم تشییع جنازه شهدا به درد می خورند یا روز ۲۲ بهمن به درد می خورند و دیگر هیچ وقت تصمیم گیری نباید بکنند خانم ها؟ ما این فکر را نمی پسندیم، ما در تهران در شورای مرکزی ائتلاف شش خانم داریم، تازه کم هم هست، خدا زیاد کند، در مجلس هم ما معتقدیم که ۱۶ نماینده زن کم است، خب اگر خانواده در نظام اجتماعی اسلام اصل است و اگر زن در خانواده اصل است، پس چه طور زن در تصمیم گیری ها انقدر در حاشیه و کنار است؟ این همه زن متدین در انقلاب در دانشگاه های ما بوده اند، این ها نیستند در عرضه مدیریت و درعرصه سیاست، بنده از هزار سیصد چهل و پنج تا همین یکی دو سال پیش استاد دانشگاه بودم، ۱۳۴۵ من در همین شیراز شما استاد دانشگاه بودم، خب من قبل از انقلاب یادم است، بعد از انقلاب هم یادم است، قبل از انقلاب تعداد دختران در رشته ای مانند فیزیک که من درس می خواندم و درس می دادم ۱۰ درصد بود حداکثر، الان بعضی وقت ها تعداد پسر ها حداکثر ۱۰ درصد شده است در این کلاس ها، بپرسید از دوستانمان و توی این دختر ها بعضی وقت ها ۵۰ درصد دخترای حزب اللهی چادری و متدین انقلابی هستند، اما بعد از اینکه از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند دیگر پیگیری نمی کنیم و معلوم نیست کجا هستند، هیچ جایی نیست که اینهارا جمع کند، از فکر اینها، از هنر اینها، از شخصیت اینها، از علم اینها استفاده کند، تصمیم گیری کنند،‌ خب این خیلی ظلم است، یک کاری کنیم که زن‌ها، خانم ها بیایند به صحنه، این اقتصاد مقاومتی که رهبری میفرمایند، اگر زن ها معنی اقتصاد مقاومتی را نفهمند و اقتصاد خرد، اقتصاد مقاومتی نشود، اقتصاد کلان مقاومتی نمی شود، این سبک زندگی اسلامی که رهبری می گویند، کلیدش دست خانم ها است، یعنی جامعه ما اسلامی نمی شود مگر اینکه زن ها فعال باشند در کار اداره جامعه.آقا فرمودند خانه داری به معنای خانه نشینی نیست.

این کارها انتظاراتی است که از حضرت عالی و دوستانتان داریم، ما معتقدیم که جنگ پیر و جوان نباید راه انداخت،‌ دوگانه جدیدی به دوگانه های موجود نباید اضافه کرد، یک عده می گویند ما جوان گرایی می کنیم،‌ یک عده می گویند ما با جوان گرایی مخالفیم، پیرها محترمند، نه، این یک آدرس غلط دادن است، هم جوان باید کار کند، هم آدم با تجربه باید کار کند، امیرالمومنین در نهج‌البلاغه می فرماید که چالاکی جوان و رای پیر، یعنی آدم سالخورده از تجربه و فکرش استفاده کنید، جوان از نیرویش استفاده کند. خب این جبهه ها را همه جوان ها اداره کردند، پیرها نبودند که، چه طور آنجا خوب بود اما جای دیگر خوب نیست؟

منشور نظارت بر نمایندگان مجلس تا نوروز نهایی می‌شود

یک کار دیگر هم داریم انجام می دهیم که یک نظارتی بر رفتار نمایندگان مجلس، نمایندگان فعلی و اعضای شورای شهر باید انجام دهیم، ما نرم افزارش را تهیه کردیم، آیین نامه اش را هم تهیه کردیم،‌ ان شاالله تا قبل از عید این به شما ابلاغ میشود که ما می خواهیم تعریف کنیم نماینده خوب یعنی چه؟ یعنی هر نماینده ای باید در شورای ائتلاف یک کارنامه داشته باشد، بگوید تو خوبی به این دلیل، تو بدی به این دلیل، این کار ان‌شاالله در دست داریم و خیلی کارهای دیگر.

توصیه دکتر حدادعادل درباره نحوه نقد مشفقانه مسئولان

یک مطلب دیگر هم اضافه کنم، بنده و شما حق داریم، طبیعی است که یک وقتی با دولت و مسئولین استان و کشور اختلاف نظر داشته باشیم، این امر طبیعی است،‌ مثلا ممکن است من تصمیم فلان وزیر را نپسندم، به فلان استاندار هم ایراد داشته باشم. این طبیعی است و من خودم هر جایی ببینم، به زعم من، به خیال من، کسی دارد اشتباه میکند، می روم با او صحبت می کنم، وقت می گیرم و کنارش می نشینم، عرض ارادت به او می کنم، حرفم را می زنم، استدلالم را هم می کنم، خیلی وقت ها می پذیرند و بعضی وقت ها هم نمی پذیرند، اما می خواهم بگویم، ما به عنوان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، نمی توانیم یک جوری رفتاری کنیم که ضد انقلاب خوشحال شوند. اگر ما این اختلاف نظرمان را یک جوری عنوان کنیم که دشمن سوءاستفاده کند، قطعا ما ضرر کردیم، بنده میگویم به استاندار،‌ فرماندار، به هرکس، مسئول دولتی، مدیران کل، شما نقد دارید؟ حق شماست، اما مراقب باشید. این را کلی عرض میکنم.

تصور نردبان مسئولیت در شورای ائتلاف اشتباه است

بعد هم اینکه ما برای هر مسئولیتی هر فردی را صالح بدانیم، آن شخص را باید معرفی کنیم، موقعی که استانداران را می خواستند انتخاب کنند، بنده رفتم پیش وزیر کشور گفتم حق تعیین استاندار قانونا با شما است، ولی ما به عنوان یک تشکلات سیاسی نظرمان را به شما می دهیم، از استان ها نظر خواستیم و همه اینهارا تحویل وزیر کشور دادیم و گفتیم این ها پیشنهادات ما است. بعضی وقت ها یک جاهایی تصور می کنیم که شورای ائتلاف یک نردبانی است برای پست گرفتن، هرکس اینگونه فکر می کند، مولانا گفت عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد آنکه بیرونی بود، هرکس فکر میکند شورای ائتلاف برای این بوجود آمده است که بنده رئیس شوم، مدیر کل شوم یا وزیر و یا معاون وزیر شوم، آن شخص از ما نیست، در کوی ما شکسته دلی میخرند بس. اینجا باید کار کرد مانند بچه های جبهه، خدا کند به من یک همچین اخلاصی خداوند بدهد، ان شاالله.

در پایان من از دوستان تشکر میکنم که با رای به جناب دکتر فروردین، پرچمی که از دست سرداری به سردار دیگر منتقل شده است، شما مسئول شدید، ان شاالله وحدت و همکاری داشته باشید و از آقای روزی طلب هم سپاسگزاری می کنم.

کد خبر 377

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • محمد نایبی الموتی IR ۲۱:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
    0 0
    با سلام و با تشکر از زحمات انقلابی و شبانه روزی مدیران ارشد شورای ائتلاف بنده حقیر هم به عنوان عضو کوچکی از این مجموعه بزرگ و به عنوان دبیر شورای ائتلاف شهر معلم کلایه و الموت شرقی افتخار میکنم که در این مجموعه خداوند بزرگ به بنده عمر داد تا خدمت کنم و فرامین بزرگان ائتلاف که بسیار و به جا هستند را انجام دهم که این دستورات عالی بوده و تنها همراهی دوستان و فعالیت تک تک عضو را می‌توان برای ادامه راه با کمک خداوند بزرگ در نظر گرفت انشاالله