کمیته تحلیل شانا- مطالعات انجام شده در حوزه جنگ و قدرت، حاکی از تحولات گسترده در مفهوم جنگ، انواع آن، ابزارهای مورد استفاده در آن و اهداف و روشها مبادرت به آن است، به طوری که برخی محققان معتقدند؛ بعد از جنگ سرد، ماهیت جنگها از جگهای فیزیکی بر سر دستیابی به قدرت سرزمینی با توسل به انواع سلاحهای کشتار جمعی به جنگهای نامحسوس بر سر دستیابی به قدرت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تغییر کرده است.
جنگ اقتصادی یکی از انواع جدید جنگ است که به صورت ترکیبی کشور هدف را مورد حمله قرار میدهد. در این جنگ به طور همزمان حوزههای مختلف و آسیبپذیر اقتصاد اعم از مالی، پولی، تجاری و ارزی مورد هجمه قرار میگیرند. از آنجا که کشورهای در حال توسعه با ضعفهای بیشتری در حوزه اقتصاد مواجهاند، کاربرد این جنگ علیه این کشورها و از جمله کشور ایران بیشتر است.
اهداف جنگ اقتصادی غرب علیه ایران
اهدف این جنگ در مرحله اول اقتصادی است ولی نتایج و پیامدهای آن را میتوان هدف غایی دشمن در این جنگ دانست. اقدامات و ابزارهای مورد استفاده دشمن دراین جنگ موجب بروز پیامدهای منفی قابل توجه و یا تشدید ناکارآمدی و همچنین گسترش فساد، افزایش شکاف طبقاتی، خروج سرمایه از کشور، گسترش فقر و ... میشود. این اقدامات باعث به وجود آمدن بی اعتمادی به مسئولین، کاهش امید به آینده، نارضایتی اجتماعی و به تدریج اعتراضات و شورشهای اجتماعی میشود. در چنین شرایطی اگر کشور مورد تهاجم (که در اینجا ایران است) نتواند معادله را تغییر دهد، یا باید تسلیم خواستههای دشمن شود یا با تداوم چالشها و کاهش مستمر سرمایه اجتماعی به فروپاشی از درون یا انقلابهای نرم نزدیکتر میشود.
اهداف میانی دشمن در جنگ اقتصادی عبارتند از:
۱- به صفر رساندن یا کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران؛
۲- از بین بردن تولید داخل و یا گرفتن قدرت رقابت تولید کنندگان داخلی با رقبای خارجی؛
۳- ایجاد بحران کمبود مواد غذایی و دارویی؛
۴- انزوای اقتصادی ایران با تحریم سیستم بانکی و پولی؛
۵- کاهش شدید منابع ارزی ایران از طریق جلوگیری از ورود ارز به کشور و تسهیل خروج آن؛
۶- جلوگیری از جذب سرمایه گذاری خارجی در کشور هدف؛
اقدامات دشمن در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران
در راستای اهداف بالا، غرب با محوریت آمریکا جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه ایران به راه انداخت؛ اقدامات غرب که با محوریت آمریکا انجام شده است در چند حوزه قابل مشاهده است:
۱- تحریم فروش نفت ایران و صنایع وابسته به آن مانند پتروشیمیها
۲- تحریم ورود کالاهای واسطه تولید به ایران و ایجاد مانع بزرگ بر سر تولید داخل (یکی از روشنترین مصادیق آن جلوگیری از واردات قطعات خودرو و کاهش شدید تولید خودرو در کشور بود)
۳- تحریم مواد غذایی و حتی دارو به ویژه در زمان شیوع گسترده کرونا در کشور
۴- تحریم بانک مرکزی و جلوگیری از دسترسی ایران به منابع ارزی خود و همچنین تحریم سیستم بانکی کشور برای جلوگیری از تجارت صنایع و بازرگانان داخلی با بخش خصوصی کشورهای دیگر
۵- بلوکه کردن حسابهای ارزی ایران در کشورهای دیگر
۶- تهدید شرکتها و بنگاههای تجاری خارجی نسبت به سرمایهگذاری در ایران
تشدید جنگ اقتصادی غرب علیه ایران
در مقطع کنونی تمرکز جنگ اقتصادی دشمن علیه ایران بر روی جنگ ارزی است. جنگ ارزی کاهش رقابتی ارزش پول ملی یک کشور در برابر پول کشورهای دیگر است. بحران پوند انگلیس در سال ۱۹۹۲، پزوی مکزیک در سال ۱۹۹۴ و روبل روسیه در سال ۱۹۹۴ نمونهای از بحرانهای ارزی در جهان هستند. به این منظور غرب با ایجاد بحران کمبود منابع ارزی در کشور قیمت ارز را به صورت افسار گسیخته بالا میبرد؛ با افزایش نرخ ارز ارزش پول ملی سقوط میکند و شالوده اقتصاد یک کشور را با تهدید جدی مواجه میکند. این اتفاق چند سال قبل در ونزوئلا رخ داد و نرخ تورم تا ۱۳ هزار درصد هم بالا رفت. با افزایش تورم تولید در کشور ضربه جدی میخورد و سرمایههای در گردش به شکل سرمایه راکد به سمت طلا و ارز سوق پیدا میکنند، کاهش تولید در کنار کاهش واردات باعث کمبود کالا در کشور شده و مشکلات اقتصادی به صورت تصاعدی افزایش مییابند.
برنامههای دشمن در این جنگ ارزی به شرح زیر میباشد:
۱- کاهش ورود اسکناس ارز به کشور: مبادلات تجاری در کشور به دو دسته خرد و کلان تقسیم میشوند. معاملات تجاری خارجی غالباً به صورت حواله صورت میگیرد و جمهوری اسلامی ایران بعد از تحریم بانک مرکزی و شبکه بانکی کشور، با ایجاد یک شبکه تراستی در ۲۵۰ نقطه جهان هم درآمدهای نفتی را وصول میکند و هم از این شبکه برای جابجایی حواله جات ارزی و رفع مشکل تجارت خارجی بازرگانان داخلی استفاده میکند؛ اما در تجارت خرد از اسکناس ارز به ویژه دلار و درهم استفاده میشود که اگرچه اسکناس سهم کمی در حجم تجارت خارجی ایران دارد اما نقش بسیار بالایی در قیمت گذاری نرخ ارز در کشور ایفا میکند. حجم مبادله اسکناس در مقابل حواله حدود ۳ درصد تخمین زده میشود. در حال حاضر آمریکاییها از چند طریق حجم اسکناس دلار و سایر ارزها را در کشور کاهش دادهاند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱/۱- کنترل بانکهای عراقی و آوردن ۱۵ بانک عراقی تحت نظارت وزارت خزانهداری آمریکا؛ با این کار بخشی از منابع ارزی ایران که به شکل اسکناس وارد کشور میشد محدود شده است.
۲/۱- تهدید صرافیهای امارات و قطر و سایر کشورهای همسایه: این صرافیها در صورت تأمین اسکناس ارز مورد نیاز ایران مورد تحریم قرار میگیرند. ذکر این نکته ضروری است که بخش عمده اسکناس ارز ازطریق کشورهای همسایه و معاملات خرد وارد کشور میشود.
۳/۱- ایجاد التهاب در بازار از طریق تحرکات روانی و بی ثبات سازی بازار که به نوعی مکمل دو اقدام قبلی است این موضوع باعث کاهش عرضه ارز صادرکنندگان خرد در بازارهای رسمی کشورمیشود.
۲- افزایش تقاضای اسکناس ارز در داخل ایران: اقداماتی که آمریکاییها در این راستا انجام میدهند از تنوع بیشتری برخودار است ولی به صورت کلی در دو دسته قرار میگیرند:
۱/۲- تشویق به فرار سرمایه از ایران از طریق تحرکات روانی و بی ثبات سازی بازار: وقتی فضای بازار ملتهب میشود و نرخ ارز با سرعت در حال افزایش است، بخش زیادی از صاحبان سرمایه برای حفظ ارزش سرمایه خود اموال خود را به دلار یا سایر ارزها تبدیل میکنند. در ظاهر این ارزها از کشور خارج نشدهاند ولی چون از چرخه مبادلات ارزی خارج میشوند در ردیف فرار سرمایه قرار میگیرند. برخی آمارها حاکی از آن است که بعد از اغتشاشات سال جاری تقاضای ارز بویژه دلار بسیار افزایش یافته است. بخشی نیز اقدام به خارج کردن سرمایه از کشور میکنند. آمارهای رسمی کشور حاکی از آن است که در سال گذشته حدود ۲ میلیون ۸۰۰ هزار نفر از کشور مهاجرت کردهاند و در سال جاری نیز آمار مهاجرت از ایران رشد داشته است.
۲/۲- خارج کردن دلار از بازار ایران از طریق عناصر نفوذی: برخی گزارشها حاکی از آن است که کشورهای غربی با همکاری برخی از همسایگان دلار و سایر ارزها را از بازارهای ایران جمع میکنند و ضمن دادن پاداش به انتقال دهندگان ارز به خارج از کشور، در قبال آن کالاهای لوکس و غیر استراتژیک را وارد کشور میکنند. ازجمله این کالاها را میتوان جدیدترین مدلهای گوشی تلفن همراه، لوازم و مواد آرایشی و ... دانست.
راهکارهای مقابله با جنگ ارزی دشمن
در جنگ ارزی گفته شده ما باید دو دسته از اقدامات را انجام بدهیم: دسته اول اقداماتی است که بسترهای آسیب پذیر ما در حوزه اقتصاد را اصلاح کند و دسته دوم اقداماتی که عرضه و تقاضای ارز را متعادل نماید. برای کاهش آسیب پذری در حوزه ارزی باید بازارهای ارز کشور تحت مدیریت بانک مرکزی باشد. در حال حاضر بخشی از مبادلات ارزی در خارج از کشور و برخی در بازار غیررسمی کشور و خارج از کنترل بانک مرکزی انجام میشود. از آنجا که در کشور ما کمبود منابع ارزی وجود ندارد با گسترش کنترل بانک مرکزی بر مصارف دلار، این امکان برای بانک مرکزی به وجود میآید که عرضه و تقاضای ارز را کنترل کرده و نرخ ارز را متعادل نماید. بانک مرکزی برای کم کردن نقش بازار غیررسمی اقدام به رسمیت شناختن بازار جدیدی با عنوان مرکز مبادله طلا و ارز ایران نموده است. در شروع فعالیت این بازار و کشف قیمت اسکناس دلار و حواله به صورت مجزا، توفیق چندانی نصیب بانک مرکزی نشده است ولیکن امید میرود در ادامه با گسترش فعالیت این بازار و تعیین نرخ طلا و بازارهای دیگر مانند سلف، نقش مؤثرتری در این جنگ ارزی ایفا کند.
اقدام مهمی که بانک مرکزی در راه اندازی این بازار انجام داده است این است که تمام نیازهای قانونی مردم و کشور اعم از مسافرت، درمان، دانشجویی، توریستی و ... را در قالب ابن بازار به رسمیت میشناسد و زمینه برای غیرقانونی دانستن معاملات ارزی خارج از این بازار فراهم است. به نظر میرسد در گام بعدی بانک مرکزی باید با کنترل هوشمند ریال، مانند حذف پول کاغذی و اجرای قانون پول شویی داخلی که مصوب مجلس شورای اسلامی نیز هست، تبدیل ریال به سایر ارزها را مدیریت کند. از این طریق میتوان تا حد زیادی با سقوط ارزش پول ملی مقابله کرد.
راهکار دیگر کنترل طلاست. اخذ هوشمندانه مالیات از معاملات طلا بویژه طلای خام و سکه میتواند بانک مرکزی را در حفظ ارزش پول ملی یاری کند. برخی اقدامات غیر اقتصادی و از جنس امنیتی نیز راهکاری است که نباید آن را نادیده گرفت. این دسته از اقدامات باید بیبشتر معطوف به جلوگیری از خروج ارز و طلا از کشور و ممانعت از معاملات ارزی خارج از کنترل بانک مرکزی باشد.
نظر شما