تحلیل/ چرا رئیس جمهور چین با کشورهای عربی توافقنامه امضا کرد؟

زمانی که درباره همکاری ایران و چین صحبت می‌ شود، باید به جنبه های مثبت و منفی این روابط و همچنین سهم هر کشور از این همکاری توجه کرد.

به گزارش کمیته رسانه و ارتباطات شورای ائتلاف نیروهای انقلاب،در تاریخ ۴۲ ساله گذشته، ایران و چین  روابطی مستحکمی را تجربه کرده است. علی رغم تحولات و چالشهای به وجود آمده در عرصه منطقه و بین الملل، هیچ یک از دو کشور برای دیگری در عرصه بین الملل رقیب محسوب نشده اند. بخشی از این حسن روابط  متاثر از اصول سیاست خارجه چین، از جمله احترام به تمامیت ارضی کشورها؛ عدم ‌دخالت در امور داخلی آنها؛ همزیستی مسالمت‌آمیز در جامعه جهانی از یک سو و پذیرش اصول جمهوری اسلامی ایران مبنی برعدم سلطه جویی و سلطه پذیری، مبارزه با استکبار، استقلال طلبی  و عدم مداخله درامورداخلی کشورها بوده است. اصولی که از مشترکات بالایی از نظرماهیت و رویکرد برخوردارند. شاخصه ای که درتعامل ایران با دیگر قدرتها سابقه ندارد. البته این تداوم روابط را نباید به مفهوم وجود روابط راهبردی میان دو کشور تلقی کرد.چون تصمیمات حزب مرکزی چین تابع منافع ملی و یک نوع رفتار رئالیستی عملگرا است.

رفتار شناسی سیاست خارجه چین با ایران

روابط بین کشورهای جهان، نشان‌دهنده شکل‌گیری قواعدی است که نه توسط ما ساخته شده و نه می توانیم بر کشورهای جهان تحمیل کنیم. بلکه باید مانند دیگر بازیگران، این قواعد را درک کنیم و بشناسیم. یکی از مهم‌ترین قواعد حاکم بر روابط بین‌الملل جمله معروف «کشورها دوست و دشمن دائمی ندارند. کشورها منافع دائمی دارند» است؛ در ارتباط با چین به عنوان کشوری که بدنبال منافع ملی ازطریق عملگرایی است، می‌توان عرصه‌هایی از منافع مشترک، منافع متعارض، منافع متضاد، منافع موازی و حتی منافع متداخل را متصور شد. از این رو رابطه با چین به عنوان یک قدرت  که می‌کوشد ابعاد جهانی به قدرت خود بدهد، می تواند برای دیگر کشورها به عنوان یک مدل رفتاری  قابل تقلید و یا یک الگو متعارض قابل مراقبت به حساب بیاید.

 رفتار شناسی «پکن» قبل از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوری با رفتار این کشور بعد از اضمحلال آن نمونه ای روشن از انعطاف پذیری و تحول خواهی عملگرایانه در سیاست خارجه این کشور است که با تناسب گستره و شدت سطح تهدیدات، و میزان تاثیرآنها برمنافع ملی این کشور، تغییرهوشمندانه را تجربه کرده است. چین قبل و بعد از فروپاشی نظام دو قطبی، سیاست خارجی خود را برپایه تقویت همبستگی و همکاری با دیگر کشورهای پیشرفته و درحال توسعه بنا نهاده تا از این طریق، بطورهمزمان هم از بلوک بندی علیه خود جلوگیری نموده باشد و زمینه را برای چند قطبی سازی ساختار نظام بین الملل آماده نماید و هم محیط را برای رشد و توسعه اقتصادی خود مساعدکند. لذا در راهبرد کلان سیاست خارجی چین، گسترش روابط با قدرت های بزرگ و ایجاد میزانی از هماهنگی با نظام بین الملل، از اولویت های اساسی بوده است. اولویت هایی که ممکن است دربرخی موارد نیز روابط آن با کشورهایی نظیر ایران را دچار محدودیت می کند.

رهبران نسل چهارم چین عملگرا بوده و منافع ملی، همواره در اولویت تصمیمات و سیاست های آنها قرار دارد. به همین خاطر در طول سالیان گذشته حتی در دوران ترامپ، دست از تامین منافع ملی خود از طریق ارتباط با ایران بر نداشته و بدون توجه جدی به تحریم‌های آمریکا به ادامه همکاری سیاسی، نظامی، تجاری، اقتصادی و نفتی با ایران ادامه داد. طبق اصل عملگرایانه منفعت محور، طبیعی است که با چنین کشوری باید روابطی همه‌جانبه و سودمند داشت، اما در عین حال نبایستی فراموش کرد که هیچ‌گاه تمامی منافع، تعاملات و تبادلات را به چین به عنوان یک دوست دائمی پیوند زد. آنچه مشخص است «چین» تا کنون منافع مشترک متعدد و متنوعی با ایران داشته و در سیاست خارجی خود برپایه رویکردی عمل‌گرایانه واقعیت‌گرا، این منافع را دنبال کرده است. اما با تغییرات بوجود آمده درمنطقه و بهم خوردن «توازن قدرت و توازن تهدید» درمنطقه، جهان باید منتظر چرخش متحدان و شرکایی سیاسی و اقتصادی بود و این درعالم سیاست غیرمنتظره نیست، بلکه بخشی از قواعد بازی است. چین هم از این امر استثنا نیست.

از این رو زمانی که درباره همکاری ایران و چین صحبت می‌ شود، باید به جنبه های مثبت و منفی این روابط و همچنین سهم هر کشور از این همکاری توجه کرد. بی‌تردید آنچه «چینی ها» از این روابط به دست آورده‌اند، با آنچه ایران به دست آورده، قابل مقایسه نیست. با این حال این تصور که چینی ها همیشه با ما همراهی می‌کنند یا پشتیبان ما هستند، با قواعد بازی و اصول دیپلماسی، درعرصه روابط بین الملل همخوانی ندارد. بنابراین نباید به این دلیل که«چین» در رابطه با ایران بر پایه منافع خودش عمل کرده و دنبال منافع ما نیست، از این کشور سلب اعتماد کرد.[۱]

وضعیت شناسی روابط عربستان با چین

عربستان سعودی بزرگترین شریک تجاری چین در خاورمیانه و بزرگترین تامین‌کننده جهانی نفت خام است. چین با ۸۰ میلیارد دلار تجارت با عربستان، بزرگترین شریک تجاری ریاض است و بزرگترین خریدار نفت در جهان است. تقویت همکاری‌ها میان چین و کشورهای عربی در شرایطی انجام می‌شود که فضا و اتمسفر تحلیلی در میان نخبگان کشورهای عربی و به‌خصوص کشورهای حاشیه خلیج‌فارس این است که سیاست‌های حمایتی آمریکا در خلیج‌فارس، کم‌رنگ شده و دیگر به مانند گذشته به ارائه تضمین‌های امنیتی به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس اهمیت نمی‌دهد.تقویت روابط کشورهای عربی باروسیه وترمیم روابط آنها باترکیه و عادی سازی روابط بارژیم صهیوینستی درهمین رابطه ارزیابی می شود.

تاثیر توافقات چین با اعراب برایران

تحولات روابط میان کشورهای عرب و چین با رویکردی که دربیانیه های پایانی عربستان منعکس شد، چه تاثیری بر روابط ایران با کشورهای عربی از یکسو و روابط ایران با پکن درپی خواهد داشت ؟

واقعیت این است که حضور شی‌جین‌پینگ در ریاض و امضای بیانیه های پایانی نشست دوجانبه با بن سلمان و نشست شورای همکاری خلیج فارس، نتایج ناخوشایندی برای ایران به همراه داشته است. رئیس‌جمهوری چین در این دو نشست پای دو بیانیه را امضا کرده که به‌وضوح مواضعی نسبتا تند و تهاجمی و طلبکارانه در خصوص ایران دارد. اگرچه چین طی ماه‌های اخیر در حوزه‌هایی نظیر حقوق بشر و پرونده هسته‌ای از ایران دفاع کرده است و به دو قطعنامه حقوق بشری سازمان ملل متحد و قطعنامه شورای حکام آژانس علیه ایران رای منفی داده است، اما امضای رئیس‌جمهوری این کشور پای این دو بیانیه به وضوح نشان‌دهنده رویکردهای کلی چین در قبال ایران و کشورهای منطقه و رویکرد این کشور به داینامیک روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در دوبیانیه ای که به امضای شی‌جین‌پینگ واعضای شورای همکاری خلیج فارس رسیده است، به صراحت درباره برنامه هسته‌ای ایران، دخالت ایران درکشورهای همسایه،  همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حل مسالمت آمیز مساله جزایر و.. تاکید و تصریح شده است که برای درک پیامها و پیامدهای آن شاید نیاز به تحلیل نباشد. اما دقت در محورهای اصلی دو بیانیه صادره  درپایان نشست دوجانبه رئیس جمهور چین و پایان نشست شورای‌همکاری خلیج فارس نشان می دهد که این روابط درابعاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی حائزپیامهای روشنی است که تحقق آنها می تواند نقش تعیین کننده ای در سمت و سوی تحولات آینده درمنطقه داشته باشد.

اهم محورهای بیانه های مورد توافق پکن ریاض و پکن با کشورهای حاشیه خلیج فارس به شرح ذیل است:

الف- محورهای اقتصادی

  1. تحکیم همکاری با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باهدف  ایجاد معادله جدیدی در زمینه انرژی؛
  2. همکاری برای ایجاد یک شورای سرمایه گذاری مشترک؛
  3. تعهدچین به واردات مقادیر زیاد نفت خام از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس؛
  4. همکاری دربرنامه ریزی برای ایجاد سامانه پرداخت با ارز محلی بویژه یوان به جای دلار؛

ب- محورهای سیاسی

۱.بندهای کلی

۱/۱. تاکید بر تمایل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به شراکت های متنوع و گسترش سریع روابط با چین؛

۱/۲. تاکید بر تحکیم همکاری مشترک پکن و کشورهای عربی  برای رویارویی با چالش‌های جهانی؛

۱/۳. حمایت از تلاش های شورای همکاری برای تبدیل شدن به پویاترین سازمان منطقه‌ای در مواجهه با چالش‌های جهانی؛

۱/۴. متعهد بودن به اولویت‌دهی به روابط دوجانبه  به عنوان بخشی از سیاست خارجی‌ پکن وریاض(بیانیه دو جانبه)؛

۱/۵. تلاش برای ایجادروابط دوکشور به عنوان الگویی از همکاری و همبستگی برای کشورهای در حال توسعه(بیانیه دو جانبه)؛

۱/۶. تلاش‌های مشترک برای دفاع از اصل عدم دخالت در مسائل داخلی کشورها (بیانیه دو جانبه) [۲]

۲.بندهای مرتبط با ایران

۲/۱. تلاش‌های مسالمت‌آمیز شامل ابتکارها، پیشنهادهای امارات برای رسیدن به راهکار صلح‌آمیز برای مسئله سه جزیره تنب بزرگ،تنب کوچک و ابوموسی ازراه مذاکرات دوجانبه بر مبنای قوانین بین‌المللی(بیانیه دو جانبه)

۲/۲. تاکید برضرورت تقویت همکاری‌های مشترک پکن و ریاض برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران(بیانیه دو جانبه)؛

۲/۳. درخواست از ایران برای همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و پایبندی به معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای(بیانیه دو جانبه)؛

۲/۴. روابط کشورهای عرب خلیج فارس و ایران باید بر اساس پیروی از اصول حسن همجواری و عدم مداخله، احترام به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها و حل و فصل مناقشه‌ها با ابزارهای مسالمت‌آمیز، براساس منشور ملل متحد و قوانین بین‌المللی و عدم استفاده از زور یا تهدید به آن و حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

۲/۵. تاکید و تصریح بر احترام ایران به اصول حسن همجواری و عدم دخالت در امور داخلی کشورها (بیانیه دو جانبه)؛

۳. منطقه ای

۳/۱. تاکید بر ضرورت پایان دادن به بحران یمن  ازطریق راه حل سیاسی؛[۳]

۳/۲. تاکید بر ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطینی بر اساس طرح صلح عربی و راه حل تشکیل دو قلمرو مستقل؛

ج- محورهای نظامی و امنیتی

  1. هسته ای و فضایی

۱/۱. همکاری برای ایجاد مرکز انرژی هسته‌ای صلح آمیز مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس؛

۱/۲. ایجاد شورای سرمایه گذاری و مرکز امنیت هسته ای برای مقاصد صلح آمیز ؛

۱/۳. همکاری با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در زمینه فضا و زیرساخت‌های فضایی؛

  1. دفاعی و امنیتی

۱/۱. حمایت تزلزل ناپذیر از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای حفظ امنیت و ثبات این کشورها.[۴]

۱/۲. تاکید و تصریح بر حمایت از منافع یکدیگر و تلاش‌های مشترک برای دفاع از اصل عدم مداخله در مسائل داخلی کشورها(بیانیه دو جانبه) ؛

بندمربوط به جزایر و هسته ای ایران آنقدر واضح است که نیاز به هیچ تحلیلی ندارد. سوال اساسی این است که در روابط ایران و چین چه اتفاقی رخ داده که شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین درسومین دوره ریاست جمهوری  خود ، حاضر شده پای چنین بیانیه‌ای را که از سوی شورایی که عموما مواضع خصمانه‌ای علیه ایران دارد، امضا کند؟

دلایل و اهداف اقدامات رئیس جمهور چین با کشورهای عربی

شی جین پینگ درسومین دوره ریاست جمهوری خود  بعد از ۵ سال از اولین سفر خود به عربستان دومین سفر را به ریاض انجام داد. دلایل مختلفی در اتخاذ رویکرد جدید چین دخالت دارد که در یک دسته بندی می توان آنها را به دلایل مرتبط با تحولات داخلی ایران ، تحولات منطقه ای و جهانی با محوریت چین تقسیم بندی کرد:

الف- شرایط سیاسی و مدیریت داخلی ایران

واقعیت آن است که علی رغم گسترش صد در صدی روابط اقتصادی ایران و چین در چند سال اخیر، تعامل راهبردی دو کشور رو به کاهش گذارده است. کاهش تعامل راهبردی به دوگانگی منطق اقتصادی و سیاسی ایران برمی گردد. در بحث روابط ایران و چین، به ‌طور طبیعی در حوزه اقتصاد برخلاف حوزه سیاست، رشد لازم را نداشته و عوامل متعددی مانند «سیالیت سیاست خارجی ایران» در قبال چین و «بی ثباتی در حوزه تصمیم گیری و سیاست گذاری» و حتی درحوزه «میدان وعمل»، بروز ناآرامی های منظم بی ثبات کننده در ایران و ... در این امر دخیل بوده است.  

اضافه برآن، جامعه ایرانی سلیقه و علاقه‌اش به محصولات چینی نبوده و بخشی از مردم درحوزه اقتصاد و تجارت نگاه مثبتی به چین ندارند و این موضعی است که چینی ها دردو دهه اخیر درمیدان به شکل ملموسی آن را لمس کرده اند. از این رو وجود تعارض‌ها و تفاوت‌ها در جمهوری اسلامی ایران  نسبت به توافقنامه با چین باعث نوعی از بی ارادگی برای اجرایی کردن توافقنامه های فی مابین شده است؛.

همچنین عدم تمایل کارگزاران به این روابط و ترجیح تأمین نیازهای داخلی  ازمنابع غربی که رسوبات آن کاملا از دولت گذشته باقی مانده است،  بخش دولتی و به طبع آن بخش خصوصی تمایلی به توسعه روابط اقتصادی با چین را ندارد. وضعیت موصوف در داخل ایران باعث شده است که دولت مردان عملگرای چین روابط با ایران را از سطح قبلی تنزل بدهند و به عنوان متحد نامطمئن، پرهزینه و کم سود به آن نگاه کنند.

ب- تحولات منطقه ای و جهانی و شرایط مدیریت آن

۱. بازگرداندن جهان عرب به چرخه مدیریت سوسیالیسم که بعد از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی در دایره مدیریت آمریکا قرارگرفته بود؛

۲. تقویت و توسعه قدرت هژمونی هیبرید(سیاسی، اقتصادی و نظامی)با تمرکز بر نقاطی که از ویژگی ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک برخوردارند؛

۳. تکمیل حلقه عربی طرح کمربندی جاده ای چین و حرکت به سمت جهانی سازی آن با محوریت چین به عنوان بازیگر هژمون جهانی؛

۴. تضمین راهبردی تامین انرژی مطمئن، کم هزینه، پرسود و بدور ازتنش و چالش؛ (تولید ماهانه ۱۱میلیون بشکه نفت ازسوی عربستان)

۵. بهره گیری ازظرفیتهای سیاسی و ایدئولوژیک عربستان و کشورهای عربی برای مدیریت و مهار جریان های مسلمان رادیکال بویژه جریان اویغور ها درچین؛ مهم‌ترین دغدغه‌های چین بعد موضوع تایوان، جریان  افراط‌گرایی و تروریسم است که هر یک به‌نوعی در معرض آسیب‌ها و تهدیدهای آن قرار دارند. ظرفیت عربستان سعودی به عنوان خاستگاه تفکر افراطی و نقش هدایتگری آن در مدیریت جریان های افراطی از حمله درمنطقه اویغورهای چین،از دلایل نزدیکی راهبردی پکن با ریاض و جهان عرب است؛

۶. چین در مقطع فعلی، برای تقویت جبهه ضد آمریکایی و تضعیف ائتلاف غرب، راهبرد تعامل همه جانبه با کشورهای عربی به عنوان متحدان سنتی آمریکا را دردستورکارقرا داده است؛

۷. تدوین راهبرد امنیت دو ستونی چین برای  طراحی و اجرای تامین امنیت منطقه با مشارکت ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر قدرتمند درمنطقه و موثردرشکل گیری معادلات آینده درخاورمیانه و آسیای میانه؛

 

[۱] . چین در قالب الگوی " همکاری و رقابت راهبردی " با آمریکا  سیاست عملگرایی را پیشه کرده‌است از یک سو با سیاست آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران همسو شده و با قطعنامه های شورای امنیت (علیه ایران) همراهی  می کند از سوی دیگر در شرایط تحریم، همکاری اقتصادی با ایران را توسعه می دهد. و یا در دوران جنگ هشت ساله، به ایران تسلیحات صادر کرد، ولی سه برابر آن را به عراق فروخت .یا اینکه چین همواره از موضع ایران در پرونده هسته‌ای حمایت کرد، ولی همزمان به تک تک قطعنامه‌های مورد نظر واشنگتن علیه تهران رای مثبت داد و یا همواره با خروج یک جانبه دولت ترامپ از برجام مخالفت کرد، ولی در عمل با تحریم‌های واشنگتن علیه تهران همکاری کرده است.

[۲] . دفاع از اصل عدم دخالت در مسائل داخلی کشورها، بخشی از انتقادهای چین و روسیه به نظم جهانی تحت رهبری آمریکاست. پکن و مسکو گفته‌اند، به دنبال برقراری نظم جدیدی در جهان بر مبنای اصل عدم دخالت در مسائل داخلی کشورها هستند

[۳] . حضور«محمد المنفی» رئیس شورای ریاستی لیبی و «رشاد العلیمی»، رئیس شورای ریاستی یمن به عنوان نمایندگان رسمی دولت لیبی و یمن. قابل تامل است. لازم به ذکر است؛ سلطان عمان، رئیس جمهور الجزایر، امیر کویت، پادشاه مراکش، رئیس جمهور عراق و رئیس جمهور سوریه دراین نشست حضورنیافتند.

[۴] . تمجید ازکشورهای شورای همکاری به عنوان مهم ترین سازمان منطقه ای در مقابله با چالش های جهانی؟!

کد خبر 60

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha