تحلیل/ قدرت فرا منطقه‌ای ایران در نظم جدید جهانی

در کنار قدرت گیری محور ایران، روسیه و چین در جهان، آنچه نگرانی بیشتر آمریکایی‌ها را در پی داشته است، روند نزولی هژمونی آمریکا در منطقه است.

کمیته رصد و تحلیل شانا- مروری بر راهبردهای قدرت‌های سلطه در مواجهه با نظام اسلامی در طول بیش از چهار دهه از عمر انقلاب بیانگر آن است که به دلیل عدم شناخت تصمیم سازان و عوامل میدانی این قدرت‌ها از واقعیت‌های جامعه ایران، راهبردهای آنها (نظیر توطئه‌های دهه اول انقلاب، تحمیل ۸ سال جنگ، تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، فتنه‌های تیر ۷۸، خرداد ۸۸ و...و جنگ ترکیبی اخیر) عموماً با شکست مواجه شده و به‌رغم تحمیل هزینه‌هایی بر مردم ایران در مقاطع مختلف تاریخ، نظام اسلامی توانسته است این راهبردها را به فرصتی برای اعتلای نظام و اصلاح آسیب‌ها و ضعف‌های موجود و گسترش حوزه فکری و اندیشه‌ای و عقبه راهبردی انقلاب تبدیل کند.

در این زمینه مقایسه راهبرد آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در حمایت از اغتشاشات اخیر با بهره‌گیری از همه توان و ظرفیت برخی از این کشورها که حتی عنوان انقلاب را هم برای آن برگزیده و تمام توان خود را در طی ماه‌های گذشته برای به‌زانو درآوردن نظام اسلامی و فروپاشی آن به کار گرفته بودند با گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا از واقعیت‌ها و توانمندی‌های ایران و پیش‌بینی جایگزین ایران در ۱۰ سال آینده در منطقه به‌جای آمریکا، گوشه‌ای از سردرگمی و ناکارآمدی آن‌ها را نشان می‌دهد.

جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارش روز ۴ شنبه ۱۷ اسفندماه خود رسماً به نقش ایران در آینده پیش روی منطقه اشاره‌و تأکید کرده است که ایران قصد دارد در ده سال پیش‌رو جای آمریکا را در منطقه پر کند.

جامعه اطلاعاتی امریکا که متشکل از ۱۶ سازمان اطلاعاتی ازجمله سازمان سیا و آژانس امنیت ملی ایالات‌متحده است، در گزارش سالانه خود به ارزیابی مجموعه تهدیدهایی پرداخته که می‌توانند منافع ملی آمریکا را به‌طور مستقیم و جدی در سال ۲۰۲۳ به خطر بیندازند. در پیشگفتار گزارش مذکور، از روسیه و چین در مقام رقیب ایالات‌متحده نام‌برده می‌شود که با دست زدن به مجموعه‌ای از اقدامات «هنجارهای نظم جهانی» را به چالش کشیده‌اند.

اگرچه در گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا ایران هراسی موج می‌زند و تهیه‌کنندگان این گزارش بنا دارند با بزرگنمایی خطر ایران کماکان سلطه آمریکا بر منطقه را تحکیم کنند، اما در کنار گزاره‌های مورداشاره در این گزارش که بیانگر قدرت و نفوذ فرا منطقه‌ای ایران است به مؤلفه‌های دیگری نیز می‌توان اشاره کرد که در گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا خود را نسبت به آن به تغافل زده است:

۱-آمریکا در مواجهه با چالش‌های جدی خود مرتبط با پرونده‌های ایران، چین و روسیه نشان داده که ناتوان است. انفعال در راهبردهای سیاست خارجی آمریکا کاملاً آشکار است. تا جایی که که دولت بایدن عملاً همان سیاست‌های ترامپ یعنی سیاست‌های «بده بستانی» مبتنی بر منافع زودگذر باهدف نجات خود از بحران‌های خودساخته را دنبال می‌کند. نمونه بارز این‌گونه سیاست‌ها، سفر بایدن به منطقه غرب آسیا بود. برخلاف تصور برخی‌ها، سفر بایدن به سرزمین‌های اشغالی و عربستان نه از سر قدرت‌نمایی، بلکه نماد کامل ضعف و انفعال آمریکا بود.

۲-در بیان شکست‌های راهبردی غرب و آمریکا در حوزه اعمال هژمون در سیاست بین‌المللی می‌توان به بحران خودساخته اوکراین اشاره کرد. گذشت یک سال از آغاز جنگ اوکراین قضاوت درباره موقعیت غرب را ساده‌تر کرده است. برآورد شرایط میدانی و اهداف از پیش تعیین‌شده غرب نشان می‌دهد که آمریکا و کشورهای غربی از بزرگ‌ترین بازنده‌های جنگ اوکراین هستند؛ زیرا این کشورها به هیچ‌یک از اهداف از پیش تعیین‌شده خود دست نیافته‌اند. آن‌ها موفق به کنترل و مهار روسیه نشده‌اند، اقتصاد این کشور را نابود نکرده‌اند و از محبوبیت پوتین نکاسته‌اند.

۳-در کنار قدرت گیری محور ایران، روسیه و چین در جهان، آنچه نگرانی بیشتر آمریکایی‌ها را در پی داشته است، روند نزولی هژمونی آمریکا در منطقه است به‌گونه‌ای که به‌رغم ضربات دردناکی که آمریکایی‌ها از ایران در ماجرای زدن پهپاد پیشرفته آمریکایی در خلیج‌فارس و حمله موشکی به پادگان عین الاسد دریافت کردند، اما آمریکا قادر به پاسخگویی نبود. این امر اعتماد کشورهای دیگر به آمریکا را به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به‌شدت کاهش داده است و آنها معتقدند آمریکایی‌هایی که نمی‌توانند از خود محافظت کنند طبعاً قادر به هزینه کردن برای دیگران نیستند.

۴- ناتوانی آمریکا در پیشبرد راهبردهایش در منطقه شاخص دیگری از این افول است. آمریکا در طی سه دهه گذشته نتوانست راهبرد کلان دکترین اقدام پیش‌دستانه را به‌رغم هزینه‌های هزاران میلیارد دلاری که با حمله به افغانستان و عراق آغاز کرد به سرانجام برساند و نهایتاً فرار را برقرار در منطقه ترجیح داد. طرح خاورمیانه بزرگ نیز عملاً در همان دوران تولد در جنگ‌های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه به گور سپرده شد و اکنون ادامه حضورش در دیگر نقاط جهان با چالش جدی و حتی در داخل خود آمریکا مواجه شده است.

۵- ناتوانی آمریکا در حمایت از دست‌نشاندگان خود در منطقه سبب شده است که دوستان سنتی آمریکا راهبردهای خود را در اتکای به این رژیم تغییر دهند که این روزها در انعقاد توافق میان ایران و عربستان در چین به وقوع پیوست. فارغ از دستاوردها و پیامدهای این توافق برای منطقه، انعقاد آن نشانگر حذف آمریکا از معادلات منطقه حتی از سوی دوستان نزدیک آمریکاست.

۶- در نقطه مقابل، اما موفقیت ایران در پیشبرد راهبرد در منطقه در کمک به نیروهای مقاومت به عرصه‌ای دیگر از فروپاشی هیمنه منطقه‌ای آمریکا تبدیل‌شده است. فراموش نمی‌کنیم که آمریکایی‌ها طی چند سال گذشته تلاش کردند دولت سوریه را از درون دچار فروپاشی کنند و به‌زعم خود با تسلط تروریست‌ها در سوریه عملاً معادله جدید را در منطقه حاکم کنند اما اراده ایران راهبرد آنها را به شکست کشاند و تلاش آنها در پیشبرد راهبردشان در لبنان، یمن و عراق جلوه‌های دیگری از ناکارآمدی آن‌ها و در نقطه مقابل اثبات اراده و توانمندی ایران است.

کد خبر 690

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha