تحلیل/ اندیشه امام خمینی(ره) و گره گشایی از مسائل کشور

سیاست که در نزد حضرت امام(ره) همانا هدفش رشد و ارتقاء جامعه اسلامی به­سوی کمال است، بدون فضایل اخلاقی به مقصود نمی‌­رسد.

کمیته رصد و تحلیل شانا- اندیشه و مکتب امام‌خمینی(ره)، موجودی زنده است که برای مسائل امروز کشور نیز تدابیر و راه­کارهای سازنده­ای را به ما ارائه می‌کند. نکته دیگر این­که استفاده از مکتب امام(ره)، نوعی هم‌پوشانی با دیدگاه­های مقام معظم رهبری ایجاد کرده و پشتوانه فکری انقلاب اسلامی را تقویت می­کند، وانگهی اندیشه­های رهبر معظم انقلاب، در واقع شرح و بسط مکتب امام خمینی(ره) محسوب می­شوند. با این مفروض چاره­جویی برای برخی از مهم­ترین مسائل جاری کشور را با مراجعه به مکتب امام خمینی(ره) در مطلب زیر می خواهیم دنبال ­کنیم:

۱- اقتصاد به عنوان یک اولویت  و مالکیت مشروع و مشروط

مروری بر اوضاع کشور گویای این است که به­رغم وجود موفقیّت­ها و ناکام شدن دشمنان در طرح­های توطئه منطقه­ای و جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران، با این همه مسائل و مشکلاتی که وجود دارد، مستقیما زندگی و نیازهای اولیه مردم را تحت­الشعاع قرار داده است. بدیهی است که واضح­ترین مشکل در حوزه اقتصاد است و با وجود مشکلاتی همچون بیکاری، تورم، رکود، فساد اقتصادی، فرار سرمایه، مطالبات معوّق بانکی و... افزایش سر سام آور نرخ ارز و طلا در شش ماهه اخیر سبب بالا رفتن قیمت برخی کالاها و نا امیدی و ترس مردم از آینده شده است. این مشکلات اقتصادی که چندین سال است همچنان لاینحل باقی مانده، مسئله اقتصاد را به­گفته مقام معظم رهبری «در رأس اولویّت­های فوری کشور» قرار می­دهد، چرا که بنا به فرمایش رهبر انقلاب «اولویّت دشمن هم مسئله‌ی اقتصادی است.»

مسلم است که مشکلات اقتصادی و چاره­جویی برای حل آن­ها را باید با مطالعات و بررسی­های تخصصی اقتصاد دنبال کرد، اما نکته مهم این­که این مسائل و مشکلات ارتباط وثیقی با سیاست و فرهنگ دارند و در شکل­گیری و یا رفع این مشکلات، این دو حوزه نقشی مبنایی دارند. اساساً آنجا که امام خمینی(ره)، اقتصاد را ابزار می­دانند و سپس اولویّت را فرهنگ اعلام می­کنند، می­توان چنین تفسیر کرد که اقتصاد باید ابزاری در خدمت سیاست و فرهنگ اسلامی باشد، بنابراین نقطه عزیمت سالم­سازی اقتصاد از آموزه­های سیاسی و فرهنگی آغاز می­شود که ناظر به اقتصاد هستند، یعنی سیاست­های اقتصادی و فرهنگ اقتصادی مطلوب می­تواند زمینه اقتصاد سالم را فراهم کنند. در این زمینه مکتب امام خمینی(ره)، راه­کارهای مفیدی را پیش­روی ما قرار می­دهد که اتفاقاً با مسائل کنونی جامعه نیز ارتباط وثیقی برقرار می­کند.

نکته مقدماتی و ضروری این­که در زمینه مسائل کلان اقتصادی، یعنی دفاع از اقتصاد آزاد یا دولتی، حضرت‌امام(ره) مکتب اقتصادی اسلام را متمایز از این دوگانه می­دانند و ضمن پذیرش مالکیت خصوصی، قائل به مشروع بودن و مشروط بودن آن هستند. مسئله مهم در اقتصاد برای ایشان، مشروع بودن یا عدم مشروعیت فعالیت اقتصادی است. به عقیده امام(ره) مالکیت دو قسم است: مشروع و نامشروع و همین مرزبندی، مالکیت افسار گسیخته را محدود و کنترل می کند. به اعتقاد امام راحل، مالکیت­های چند میلیاردی از راه مشروع بدست نیامده و باید از صاحبان آن طبق مقررات شرع سلب گردد. قید مشروعیتی که امام(ره) قرار می­دهند چه در اصل پیدایش ثروت و چه در مورد ثروت­های از پیش فراهم آمده، هر دو باید رعایت گردد و این بهترین وسیله کنترل ثروت و برقراری عدالت اجتماعی است.

در همین جهت یکی از جملات مهمی که دیدگاه اقتصادی کلان امام(ره) را بازگو می­کند، آنجاست که می‌فرمایند: «مسئلۀ مالکیت به یک‌ ‌معنا ـ مالکیت هم مشروع، هم مشروط ـ محترم است، لکن معنا این نیست که هر کس هر ‌کاری می خواهد بکند و مالکیت از هر جا بخواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این‌ ‌است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم، استثمار بی جهت نباشد. ‌ ... مالکیت در صورتی که‌ ‌مشروع باشد، روی موازین باشد، محترم است.»

اما راه­کارهای مبنایی برای حل مشکلات اقتصادی در مکتب امام راحل را می­توان بدین قرار جستجو کرد :

۱/۱- قرار دادن اقتصاد در خدمت تکامل معنوی انسان

در دیدگاه امام خمینی(ره) هدف اصلی انسان دستیابی به نهایت کمال معنوی که همانا رسیدن به خدا است، می‌باشد و از این رو ایشان می­فرمایند: «مکتب اسلام یک مکتب‌ ‌مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول‌ ‌دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسان‌ ‌سازی آمده است. همۀ مکتب­های توحیدی برای انسان سازی آمده اند. ما مکلفیم انسان‌ ‌بسازیم.»از نظر حضرت امام(ره) : با ساختن انسان است که جامعه سالم و سعادتمند ایجاد می­شود، چرا که «مهم‌ ‌در نظر انبیا این است که انسان درست بشود. اگر انسان تربیت شد، همۀ مسائل حل است. ‌ ‌یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است. انسان آگاه مهذب‌ ‌همۀ ابعاد سعادت را برای کشور تأمین می کند.»

این توجه جدّی حضرت امام(ره) به تربیت معنوی و روحانی انسان که به­ فراوانی در بیانات ایشان وجود دارد، به این معناست که اقتصاد اسلامی باید به­گونه­ای باشد که ابعاد معنوی و روحانی فرد را تقویت کند و یا دست کم فرد را به شهوت زراندوزی مبتلا نسازد. این موضوع به ­معنای لحاظ کردن اهداف و نیّات معنوی در فعالیت­های اقتصادی است؛ نیّات معنوی که یک سوی آن کسب رضایت الهی و سوی دیگرش خدمت به خلق است. این مهم با تبلیغ و ترویج آن از همان آغاز تعلیم و تربیت انسان در سنین کودکی ممکن می­گردد. انسان دینی اگر بر این سبیل تربیت گردد، زراندوزی و نگاه مادی به اقتصاد را کم­تر در نظر می­گیرد، بنابراین اولین نکته در زمینه اقتصاد از دیدگاه امام خمینی(ره)، تلاش برای معنوی­سازی آن و قراردادن آن در خدمت تربیت و تعالی معنوی انسان است.

این نگرش به اقتصاد در حالی است که فضای کنونی جامعه با اقتصادی کاسبکارانه مواجهه است و روحیات و خلقیات برخی از مردم در زمینه اقتصادی، تمایل به شهوت زراندوزی را به نمایش می­گذارد. مشاهده رفتار اقتصادی بخشی از مردم در زمینه خرید دلار و طلا و روی آوردن به دلالی­گری در اقتصاد که به اعتقاد اقتصاددانان نقش مهمی در بحران دلار درسالها و ماهها اخیر داشته است، به این معناست که خودمحوری در رویکردهای اقتصادی برخی از مردم ایران افزایش یافته و اندیشیدن به آینده کشور و رفاه همگانی بسیار کم­رنگ شده است.

۲/۱- تقویت خودباوری با توجه به اهمیّت نگاه به درون

خودباوری مفهوم بسیار مهمی در اندیشه امام خمینی(ره) است که مبنای حرکت و انقلاب فرد مسلمان علیه ظلم و جور و ایجاد نظام سیاسی اسلامی گردید. می­توان گفت خودباوری زمینه عینیّت یافتن عرفان امام(ره) در حوزه سیاست است، یعنی حضرت امام(ره) مبتنی بر مقامات عرفانی که داشتند، طرد همه قدرت­های مادی و توکل و اعتماد به خدا را زمینه احیاء خود و تکیه به خویشتن قرار دادند و مردم ایران را به این راه دعوت کردند. مردم ایران در پناه توکل و ایمان حضرت امام(ره) به کمک الهی، خود را یافتند و به خودباوری رسیدند. امام خمینی(ره) بالاترین صدمه مردم ایران از قدرت­های خارجی را گرفتن استقلال شخصیّتی ایرانیان می­دانند و آن را نه یک امر اتفاقی، بلکه «یک مسئله برنامه ریزی شده ای بود که‌ ‌شخصیت را بگیرند از این کشور» ، بنابراین ایشان تأکید زیادی بر خودباوری و اعتماد به نفس داشتند و راه نجات کشور را در این موضوع می­دیدند. ایشان در این­باره می­فرمایند: «عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم. اول هر چیزی، این باور است‌ ‌که می توانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده می کنیم. وقتی این اراده در ‌یک ملتی پیدا شد، همه به کار می­ایستند، دنبال کار می­روند. در هر صورت، این باور را ‌باید از گوش ‌[و] ‌ مغز خودمان بیرون کنیم و کسانی که گوینده هستند، کسانی که نویسنده‌ ‌هستند، کسانی که فرض کنید در ادارات هستند و اطلاعات دارند، این مطلب را به مردم‌ ‌بباورانند.»

خودباروی و اعتماد به ­نفس در زمینه اقتصادی منجر به اقتصاد تولیدمحور شده و فعالیت­های دلالی­گری و واسطه‌گری اقتصادی را که ارزش راهبردی در اقتصاد ندارند، از رونق می­اندازد. از سوی دیگر خودباوری در اقتصاد و حرکت به­سوی یک اقتصاد تولیدمحور، رابطه نزدیک­تری با لحاظ کردن معنویت در اقتصاد دارد، به­عبارتی یکی از نمودهای معنویت در اقتصاد را می­توان محوریت تولید دانست، چرا که یکی از ابعاد معنوی اقتصاد، تقویت و شکوفاسازی ظرفیت­های روحانی انسان است که همانا در امر تولید نمود می­یابد، یعنی اقتصادی که زمینه تولید، آفرینش و خلق کالا را فراهم می­کند، معنویت و روحانی­تر است از اقتصادی که زمینه دلالی­گری، واسطه­گری و رشد بخش خدمات را فراهم می­سازد. ابداع، ابتکار و آفرینش که ویژگی­های وجودی انسان هستند، منجر به تولید کالا و محصول می­شود و یک اقتصاد تولیدمحور، زمینه اشتغال و رفاه دیگران را فراهم می­سازد و از این رو به رشد معنویت کمک می­کند.

یکی از بخش­هایی که اعتقاد حضرت امام(ره) به استقلال اقتصادی و ایستادن کشور روی پای خود را نشان می‌دهد، حمایت ایشان از بخش کشاورزی برای عدم وابستگی غذایی به خارج است. ایشان در این­باره خطاب به کشاورزان می­گویند: «کشاورزان اقرب ناس ‌[به] ‌ خدای تبارک و تعالی هستند... د. شغل کشاورزی شغلی بوده است‌ ‌که انبیا هم به او اشتغال داشته اند، و انبیاء هم رزق خودشان را از راه کشاورزی به دست‌ ‌می آوردند. و از نظر سیاسی، در امروز ما چنانچه کشاورزی مان یک کشاورزی سالم و ‌یک کشاورزی متعهدانه و کوشش برای این ‌[باشد] ‌ که در ارزاقمان محتاج به خارج‌ ‌نشویم، این یک جهاد است.»

اما وجه دیگر خودباوری، زمینه­سازی برای کاهش نگاه­ها و انتظارات مردم از دولت است. به­نظر می­رسد در شرایط کنونی نگاه­ها وانتظارات مردم از دولت­ها افزایش یافته است و آنان کمتر به ایستادن روی پای خود فکر می‌کنند. بسیاری از وام­ها و کمک­های یارانه­ای دولت که می­بایست کمکی برای تحرک و پویایی طبقه پائین جامعه و توانمندسازی آن­ها برای مشارکت در اقتصاد کشور باشد، به رفع نیازهای معیشتی آنان اختصاص یافته است. البته وجود مشکلات اقتصادی و تورم همراه با رکود سبب شده تا طبقه پائین تمام تلاش خود را در راه رفع نیازهای اولیه­اش صرف کند، اما این موضوع هم ریشه در غلبه بخش غیرتولیدی بر اقتصاد کشور دارد. کمبود تولید و مشکلات پیش­روی آن سبب افزایش بیکاری و تورم شده است و مشکلات جذب سرمایه نیز رکود را سبب شده است و در مجموع اقتصاد کشور گرفتار یک چرخه­ای از بحران شده است. در این شرایط، رهبر معظم انقلاب سیاست­های کلانی همچون اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید و خرید کالا و محصولات ایرانی را مطرح کرده­اند که مبنای همه این­ها تقویت خودباوری در مردم، ایجاد انگیزه کار و تلاش و امیدآفرینی است. در واقع بسیاری از مشکلات کشور ریشه در روحیه ناامیدی و فقدان انگیزه­ای دارد که در جامعه رایج شده و این­که اکثریت مردم به مصرف­گرایی و فعالیت­های غیرتولیدی روی می­آورند، یک احساس روانی برای فرار از ناامیدی است.

در بیانات حضرت امام خمینی(ره) علاوه بر خودباوری، موضوع دیگری را می­بینیم که می­تواند در کنار خودباوری معنادار باشد و آن حمایت از تعاون و همکاری اجتماعی است. حضرت امام(ره) حفظ روحیه تعاون وهمکاری را اسباب پیروزی می­دانند و نسبت به از بین رفتن این روحیه هشدار می­دهند.   تعاون و همکاری با تأکید بر خودباوری، می­تواند زمینه­ساز اتکاء مردم به­خود و افزایش انگیزه و تحرک آنان در پیشرفت کشور باشد، به­ویژه این­که تعاون و همکاری اجتماعی از آموزه­های اسلام در حوزه اجتماع است و خود در کاهش آسیب­های اجتماعی و سلامت جامعه بسیار مؤثر است. این موضوع با توجه به تأکیداتی که مقام معظم رهبری در زمینه تقویت ساخت درونی قدرت و نظام دارند، معنا می­یابد.

۳/۱- مردمی­سازی اقتصاد و عدالت اقتصادی-اجتماعی

خودباوری، تعاون وهمکاری اجتماعی هرچند عوامل مبنایی برای تحرک­بخشیدن به جامعه و هدایت آنان به­سوی مشارکت اجتماعی و اقتصادی در کشور است، اما در کنار آن باید سیاست­های مبارزه با فقر مطلق را جدّی گرفت. حمایت از کم­بهره­ترین افراد جامعه که در مکتب امام خمینی(ره) از آنان به محرومین یاد می­شود، در هر نظام اقتصادی یک اصل محسوب می­شود و امام راحل بر این موضوع تأکید زیادی دارند.

در واقع حمایت امام خمینی(ره) از محرومین و مستضعفین، از وضوح و مشهوریّت زیادی برخوردار است و بخش زیادی از بیانات ایشان به این موضوع اختصاص دارد. اساساً ایشان انقلاب اسلامی را حاصل مجاهدت محرومان و مستضعفان دانسته و راه یافتن مستضعفین و محرومین به حکومت را از نعمات الهی می­دانند و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضور طبقه مستضعف در حکومت را سبب شجاعت سیاستمداران دانسته و می­فرمایند: امروز خاصیت حکومت محرومین این است که خوف به دلشان راه نمی دهند. ‌ ‌امریکا از آن طرف دریاها نشسته و فرمان می دهد بر حکومت های قلدری، همه فرمان‌ ‌می برند، حکومت ایران که حکومت مستضعفین است هیچ اعتنا به او نمی کند.

بر این اساس ایشان همواره بر رسیدگی به محرومین و مستضعفین تأکید داشته و در فرازی می­فرمایند: «از همه کسانی که این ملت با زحمت خودش آنها را به مقامی رسانده است می خواهم که تمام توان خودشان را برای خدمت [به] این مستضعفین و خدمت [به ] این بیغوله نشین های بیچاره و خدمت به این زاغه نشینان صرف کنند... د. همه هم فکر و هم صدا قیام کنید و برای این مستضعفین و برای این ملت که به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، برای آنها خدمت کنید.»

حمایت رهبر کبیر انقلاب از محرومین و مستضعفین ریشه در محوری بودن عدالت در اندیشه معظم­له و ضرورت مردمی­سازی اقتصاد دارد. عدالت مفهومی محوری و مبنایی در اندیشه امام خمینی(ره) است. «از دید حضرت امام(ره) عدالت نه تنها کیفیتی نفسانی است که انسان را به رعایت تقوا و پاکی و انجام واجبات و ترک محرمات می خواند، بلکه دارای بعد گسترده اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز هست. و لذا فضیلتی است که به نهادها، گروه­ها، شئون اجتماعی و جامعه نیز تعلق می­گیرد و جامعه را به سامان می‌آورد و دنیا را اصلاح و سعادت دنیایی و اخروی فرد و جامعه را تأمین می نماید. به تعبیر حضرت امام(ره) با ایجاد عدالت و قسط در جامعه «انسان» ساخته می شود. در واقع می توان والاترین آرمان و خواسته امام خمینی(ره) را تحقق عدل و قسط و مبارزه با ظلم و ستم دانست. بررسی آراء و افکار امام خمینی(ره) بیانگر این است که عدل بنیان و اساس اسلام و بعلاوه مقصد آن است. حکومت برای تحقق عدل و قسط بوجود می­آید، وضع و اجرای قوانین بر اساس عدالت صورت می­گیرد و سیاست و راه بردن جامعه بر اساس موازین عدل و قسط می­باشدو بر همین اساس تحقق و اجرای عدالت امری اجتناب ناپذیر است که باید سرلوحه هدف تمامی افراد و گروه­ها و نهادهای سیاسی و اجتماعی باشد.»

بر این اساس حضرت امام(ره) حضور و مشارکت مردم در سیاست و اقتصاد کشور را امری مبنایی در شکل­گیری حکومت دینی می­دانند. ایشان علاوه بر طراحی نظام جمهوری اسلامی که امکان مشارکت برابر مردم در حوزه سیاست را فراهم می­سازد، نسبت به حضور مردم در اقتصاد نیز توجه ویژه­ای داشتند. پایه‌های فکری حضرت امام(ره) به‌شدت روی نگاه به درون و اتکای به مردم و نیروهای داخلی در همه‌ی ابعاد توسعه و پیشرفت اقتصاد، از جمله تولید، صنعت، علم، فناوری و... است. بعضاً در مواردی مثل جنگ، تحریم، بحث اسرائیل و مشکلاتی که از بیرون می‌توانست بیشتر برای ما مسئله‌ساز باشد، امام(ره) تأکید می‌کردند باید کاری کنیم که تحریم بر ما اثر نگذارد و بر این اساس، باید اولویت‌مان تولید ملی، خودکفایی اقتصادی و اتکای به درون باشد. در بحث کالاهای اساسی، استقلال اقتصادی، تولید و رفع نیازهای مختلف اقتصادی کشور و حتی در زمینه‌ی تکنولوژی‌های برتر، حضرت امام(ره) به‌شدت بر خودکفایی تأکید داشتند. البته باید توجه داشته باشیم که نگاه ایشان متناسب با شرایط بود، اما چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب، روی اتکای به مردم و تولید، تأکید بسیار زیادی داشتند.»

۴/۱- ضرورت قاطعیت و قانون­مداری در مبارزه با فساد

یکی از موضوعات کلان در اندیشه امام خمینی(ره) که در حوزه اقتصاد هم نمود دارد، قاطعیت و شجاعت ایشان در مبارزه با فساد و قانون­شکنی به­معنای اعم آن بود. اساساً هدف و غرض اصلی از تشکیل حکومت در دیدگاه امام‌خمینی(ره) «جریان یافتن احکام اسلامی در همه بخش­ها» است و ایشان وقتی از ضرورت رعایت قانون سخن می‌گویند، قانون در جمهوری اسلامی را مساوی با احکام الهی می­دانند. بنابراین در فضای بعد از انقلاب که آشفتگی و بی­نظمی زیادی وجود داشت، ایشان مکرراً بر ضرورت رعایت قانون تأکید کرده و البته در اینجا وظیفه مسئولان و کسانی که در رأس حکومت هستند را بسیار مهم­تر از مردم می­دانند. نکته مهم این­که امام  خودسازی را مقدمه و ضرورت رعایت قانون در حکومت اسلامی می­دانند و در این­باره می­فرمایند: «وظیفۀ ما این است که هر کداممان، در هر جا که هستیم و در حدی که هستیم، ما ‌جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را در خودمان اجرا نکنیم، نمی توانیم یک حکومت‌ ‌اسلامی تشکیل بدهیم. اگر آن کسی که در رأس حکومت است، مثلِ مثلاً رئیس جمهور ‌یا نخست وزیر، اگر خودش اصلاح نکند خودش را و اگر خودش تابع قوانین اسلام‌ ‌نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی تواند حکومت‌ ‌اسلامی باشد و حاکم اسلام باشد... د. اسلام نمی پذیرد یک رئیسی را که بر خلاف قوانین اسلام عمل بکند. لشکر ‌اسلام نمی پذیرد یک کسی را که در رأس باشد و عمل به اسلام نکند. نمی پذیرد یک‌ ‌اداره ای را که احکام اسلام در آن جاری نباشد.»

در گام بعد، حضرت امام خمینی(ره)، جهت رعایت قانون در جامعه و از بین بردن فساد، مسئولیت قضات و دادگستری را بسیار مهم دانسته و با قاطعیت خطاب به آنان ضرورت حفظ حقوق مردم را تذکر می­دهند. ایشان در این‌باره خطاب به قضات و دادستان­ها می­فرمایند: «جان و مال و ناموس یک ملت در دست این قضات است‌ ‌و در دست این دادگاههاست و مسئول این مسائل هستند و باید تا آن مقداری که‌ ‌می توانند، تا آن مقداری که قدرت دارند، توجه بکنند به مصالح عمومی اسلام؛ نه آن که‌ ‌گناهکار است از او بگذرند، و نه آن که ـ خدای نخواسته ـ گناهکار نیست یک وقتی مبتلا ‌بشود. قاضی باید یک آدم قاطعی باشد که در دو طرف قضیه قاطعیت داشته باشد. اگر ‌یک کسی به حسب حکم شرع، باید این را کشت، ترحم نکنند؛ جایز نیست. اگر باید ـ‌ ‌فرض بفرمایید که ـ حبس و تعزیر بشود، تعزیر بکنند. و اگر یک کسی ـ خدای نخواسته - یک آدمی است که گناهکار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه کنند و بدون وقفه او را ‌آزاد کنند... د. اگر چنانچه‌ ‌یک نفر آدم بی گناه است، حتی مانع بشود از اینکه یک حرف تند به او بزنند. آنها هم که‌ ‌گناهکارند حق نیست به اینکه با آنها معاملۀ غیر انسانی بکنند. آنها ‌[که] ‌ مستحق قتل اند، ‌ ‌باید قتل بشوند، مستحق اعدام اند، اعدام باید بکنند؛ اما زاید بر آن بخواهند کارهایی‌ ‌بکنند، این را بدانند که مسئول هستند و همین طور متصدیان حبسها و زندانها باید این معنا را توجه داشته باشند، چه‌ ‌اشخاصی که در رأس هستند و چه اشخاصی که مشغول اجرای عمل هستند، باید این معنا ‌را توجه بکنند که حدود الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است ما ‌فحشش بدهیم؛ جایز نیست این، یا به او سیلی بزنیم؛ حق نیست؛ یعنی، قصاص دارد این. ‌ ‌یک نفر آدم جانی که دارند می برند بکشندش، اگر شما یک سیلی بزنید، او حق دارد به‌ ‌شما سیلی را عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم توی‌ ‌حبس آمده است، ما باید با او رفتار بد کنیم. ان شاءالله، نمی کنید و نباید بکنید. ‌»

۲- اهمیت فرهنگ و مبارزه با ولنگاری فرهنگی

یکی دیگر از مسائل پیش­رو که رهبر معظم انقلاب همواره نسبت به آن هشدار داده­اند و از مهر ماه سال۱۴۰۱با اغتشاشاتی که بعد از مرگ مهسا امینی در کشور با ولنگاری ها و کشف حجاب هایی که صورت گرفت، تهاجم فرهنگی است. ایشان در سال ۱۳۹۵هشدار داده بودند که در مسائل فرهنگی نوعی ولنگاری به­وجود آمده است که اگر به این فرمایش و هشدار رهبر انقلاب در آن مقطع و مقاطع قبل از آن که ایشان در سالهای اولیه دهه ۷۰ که بحث تهاجم و شبیخون فرهنگی را بیان فرمودند، توجه می شد حتما امروز با چنین ولنگاری مواجه نمی شدیم. ایشان فرموده بودند : «در دستگاه‌های فرهنگی -اعم از دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بی‌اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی می‌کنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی می‌کنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است.»

بنابراین توجه به موضوع فرهنگ در اندیشه امام خمینی(ره) و رهنمودهای معظم­له در این زمینه از منظر همان تقویت پشتوانه فکری انقلاب اسلامی اهمیت زیادی دارد. به­صورت کاربردی آنچه از بیانات رهبر کبیرانقلاب در زمینه فرهنگ و مسائل کنونی فرهنگی می­توان دریافت کرد، در چند نکته خلاصه می­شود:

۱-۲- در نگرش حضرت امام(ره) به فرهنگ، اولین مسئله وارسی فرهنگ موجود است، یعنی در زمینه مسائل فرهنگی نمی­توان اصل را بر وضع موجود گذاشت، بلکه قبل از هر چیز باید دید فرهنگ موجود نیازمند تحول بر مبنای آموزه­های دینی هست یا خیر، از این رو ایشان بزرگترین تحول بعد از انقلاب را ضرورت تحول در حوزه فرهنگ می‌دانند.

۲-۲- نکته دیگر این­که در دیدگاه امام راحل، فرهنگ از حوزه فردی آغاز می­شود و قبل از همه چیز به برخورداری انسان از شخصیّت سالم، معنوی و اخلاقی مربوط می­شود، بنابراین تربیت افراد جامعه از سنین کودکی و مبتنی بر آموزه­های اسلامی اهمیت زیادی دارد. حضرت امام(ره) نسبت به این موضوع در وصیت­نامه الهی- سیاسی خویش می­فرمایند: «از امور بسیار با اهمیت و ‌سرنوشت‌ ‌ساز، مسأله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان‌ها تا دانشگاه‌هاست... ت. اگر دانشگاه‌ها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه‌ ‌منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوان و جوانان جریان داشتند هرگز ‌میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت

۳/۲- در گام بعدی، استقلال فرهنگی و عدم وابستگی فکری، مسئله­ای اساسی است و در اینجا مراکز فکری، دانشگاهی و حوزوی و شخصیت­های فکری- فرهنگی نقشی بسیار مهم دارند. «دانشگاه و حوزه های علمیه و روحانیون می توانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و ‌تمام پیشرفتهای کشور. و می توانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات. ‌ ‌از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون می آید. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، ‌ ‌اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد؛ یعنی در کنار تحصیلات متحقَّق‌ در آنجا، تهذیب هم باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می توانند به سعادت‌ ‌برسانند. و اگر حوزه های علمیه مُهذَّب باشند و متعهد باشند، یک کشور را می توانند ‌نجات بدهند. علمِ تنها اگر ضرر نداشته باشد، فایده ندارد. تمام این، وقتی ما به یک نظر ‌وسیعی به همۀ دنیا و به همۀ دانشگاههایی که در دنیا هست بیندازیم، تمام این مصیبتها که‌ ‌برای بشر پیش آمده است ریشه اش از دانشگاه بوده. ریشه اش از این تخصصهای‌ ‌دانشگاهی بوده. این همه ابزار فنای انسان و این همه پیشرفت‌هایی که به خیال خودشان در ‌ابزار جنگی دارند، اساسش از دانشمندانی بوده است که از دانشگاه بیرون آمده اند. ‌ ‌دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذیب نبوده است. و تمام‌ ‌فسادهایی که در یک ملتی یا ملت ها پیدا شده است از حوزه های علمیه ای بوده است که‌ ‌متعهد به دستورات اسلامی نبوده اند. تمام این ادیانی که ساخته شده است از دانشمندان و ‌علما سرچشمه گرفته است. علمی که پَهْلویِ او اخلاق و تعهد اسلامی نبوده است، ‌ ‌تهذیب نبوده است، دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است. و دنیا را دانشگاه می تواند به‌ ‌صلاح بکشد.»

در مجموع نقطه کانونی توجه حضرت امام(ره) به فرهنگ، اصلاح انسان و هدایت او به­سوی ارزش­ها و فضایل دینی است و در این مسیر کسب دانش و علم و تمامی آموخته­ها و تولیدات فرهنگی انسان باید همراه با تهذیب اخلاقی و دینی باشد، در غیر این­صورت موجب رهایی و نجات انسان نخواهد شد. تأکید و توجه حضرت امام(ره) به مقوله فرهنگ به­مثابه تربیت انسان مبتنی بر معنویت و اخلاق اسلامی، در شرایطی که علم، دانش، اطلاعات و آگاهی­های فرد ایرانی افزایش یافته است، بسیار اهمیت دارد. این افزایش دانش و اطلاعات سبب شده تا در فضای عمومی جامعه، مقوله تربیت شخصیت انسانی، به حاشیه رود و بسیاری برخورداری از علم و دانش را به­معنای بی­نیازی از تربیت می­دانند.

۳- سیاست اخلاقی و مردم­داری

یکی از مسائل پیش­رو در حوزه سیاست که چندین سال است منازعات کلامی و زبانی مختلفی در این حوزه افکار عمومی را به­خود مشغول ساخته است که از منظر رهبر معظم انقلاب، فتنه از منازعات کلامی و بی­انصافی در گفتار حاصل می­شود، بحث اخلاق و سیاست در اخلاق است. معظم­له نسبت به رایج شدن این موضوع در ماه‌های قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ هشدار دادند، و البته بی­توجهی به رعایت اخلاق در سیاست و دوری از همین منازعات کلامی زمینه فتنه ۸۸ را فراهم کرد. در شرایط کنونی نیز به­نظر می­رسد با گسترش ابزارهای ارتباطی، منازعات کلامی، بی­انصافی و حتی افشاگری­های مبهم درباره مسائل مالی افراد و سیاست‌مدارن مختلف، فضای سیاسی کشور را آلوده کرده است و در مجموع حوزه سیاست از اخلاق فاصله گرفته است. در این شرایط توجه به سیاست اخلاقی حضرت امام(ره) ضرورت می­یابد.

ورود حضرت امام(ره) به عرصه سیاست از طریق عرفان است و چنان­که گفته شد سیاست­مداری ایشان را می­توان عینیّت یافتن عرفان معظم­له دانست، بنابراین اخلاق سیاسی موضوعی مبنایی در اندیشه سیاسی ایشان است. اساساً رهبر کبیر انقلاب، بزرگترین بحران عصر حاضر را انحطاط اخلاقی سیاست‌مداران دنیا می­دانند و می­فرمایند: « آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاحها و سر نیزه ها و موشکها و امثال این نیست. ‌ ‌آن چیزی که دارد این سیارۀ ما را در سراشیبی انحطاط قرار می دهد، انحراف اخلاقی‌ ‌است. اگر انحراف اخلاقی نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر ‌ندارد.»

پاسخ حضرت امام(ره) برای حل این بحران، ارجاع به همان مبنای اصلی ایشان در جهان­بینی است که همانا توحید می­باشد. نگرش توحید معظم­له به هستی و اجتماعات بشری، سبب دفاع ایشان از توحید کلمه و توحید عقیده در جامعه اسلامی می­شود. رهبر کبیر انقلاب، وحدت و اجتماع مسلمین در جامعه اسلامی که مانع از تعدی ظالمین می­شود را بر اساس اصل «برادری» دنبال می­کنند و «الفت، اخوّت، صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری» را عامل رسیدن به خدا و پیروزی جامعه اسلامی می­دانند، بنابراین اصل اولیه در جامعه اسلامی رعایت مودّت و برادری است.

رهبر کبیر انقلاب، در شرایطی که چشم تمامی مسلیمن جهان به ایشان بود و معظم­له را رهبر جهان اسلام می‌دانستند، درباره خود می­فرمایند: «عزیزان من، پیش من رهبری مطرح نیست؛ «برادری» مطرح است. خدای تبارک و ‌تعالی در قرآن کریم ما را برادر خوانده است:‌ إِنَّمَا المُسلِمُونَ إِخوَةٌ. در اسلام «رهبری» ‌ ‌مطرح نیست. اصلاً بزرگان اسلام ما هم در عین حالی که رهبرهای معنوی بودند، ‌ ‌مع ذلک پیششان مطرح نبوده است این معانی. من خدمتگزار شما باشم بهتر است تا اسم‌ ‌رهبری.»

بر این اساس حضرت امام خمینی(ره) محبت و مودّتی فراگیر نسبت به تمامی افراد و جریانات داخلی داشتند و مخالفت آنان با این افراد و جریانات مبتنی بر حب و بغض شخصی نبود و «متدینانی که حتی ایشان را قبول نداشتند، مورد رحمت قرار داده است. مرحوم حاج احمد آقا می گویند: امام(ره) مخفیانه به کسانی کمک مالی می کند که بسیاری از آنها را ضدانقلاب می دانند. ملاک حضرت امام(ره) مخالفت با شخص خودش نبود، بلکه تا جایی که امکان داشت در جهت هدایت افراد و توجیه رفتار ایشان کوشش می کرد، تا آنکه خود ایشان از دایرۀ رحمت امام(ره) خارج می شدند.» بنابراین زمانی­با فرد یا جریانی مخالفت می­کردند که آنان در مقابل نظام اسلامی قد علم می­کردند و معظم­له برای دفاع از مصالح اسلام و مسلمین وارد عمل می­شدند.  

در مجموع سیاست که در نزد حضرت امام(ره) همانا هدفش رشد و ارتقاء جامعه اسلامی به­سوی کمال است، بدون فضایل اخلاقی به مقصود نمی­رسد و اساساً کار ویژه نظام سیاسی در اسلام، بسط فضایل اخلاقی و جلوگیری از رذایل است. دراین وضعیت است که میان مسلمین برادری و اخوّت حاصل می­شود و توحید کلمه در ذیل کلمه توحید حاصل می­گردد.

نقش مکتب امام خمینی(ره) در ترویج برادری در جامعه، برآمده از اهمیت حضور مردم در دیدگاه ایشان است. مردم­­داری امام خمینی(ره)، یک موضوع تشریفاتی نبود و به تعبیر مقام معظم رهبری: «وقتی امام بر روی عنصرمردم تکیه می‌کرد، لفّاظی نمی­کرد؛ به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر مردم در نظام اسلامی معتقد بود و مردم را در چند عرصه مورد توجّه دقیق و حقیقی خود قرار داد.» رهبر معظم انقلاب حیطه­های توجه امام(ره) به مردم را چنین برمی­شمارند:

 اول: تکیه نظام به آراء مردم؛ به این معنا که «اسلام‌گرایی در نظام اسلامی، از مردم‌گرایی جدا نیست. مردم‌گرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد.» مقام معظم رهبری در تشریح بیشتر این موضوع در جایی دیگر می­فرمایند: «افرادی گمان نکنند که امام(ره) بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالاری و تکیه‌ی به آراء مردم، جزو دین نمی‌بود و از شریعت اسلامی استفاده نمی‌شد، امام(ره) هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می­کرد.»

دوم: تکلیف مسؤولان در قبال مردم؛ به این معنا که «در اسلام و نظام جمهوری اسلامی، فلسفه مسؤولیت پیدا کردنِ مسؤولان در کشور این است که برای مردم کار کنند. مسؤولان برای مردمند و خدمتگزار و مدیون و امانتدار آنها هستند.»

سوم: بهره‌برداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن که در همان موضوع احیاء خودباوری ایرانیان توسط امام خمینی(ره) نمود می­یابد. و چهارم: توجه امام به لزوم آگاه‌سازی دائمی مردم به این معنا که «هم خود او (امام) به طور دائم در موضع تبیین و ارشاد و هدایت مردم قرار گیرد و هم به دیگران دائماً توصیه کند که حقایق را به مردم بگویند و افکار آنها را نسبت به حقایقی که دشمن سعی می‌کند آنها را مکتوم نگه‌دارد، آشنا کنند.»


.

کد خبر 1023

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha