سرویس تحلیل و رصد شانا- سردار سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده شهید سپاه قدس و ابو مهدی المهندس معاون سازمان نیروهای مردمی عراق به همراه هشت تن از یارانشان بامداد جمعه ۱۳ دی در مسیر فرودگاه بغداد به دستور رئیس‌جمهور فاسد آمریکا و با پهپادهای وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) ترور شده و به شهادت رسیدند. این اقدام جنایتکارانه که بیرون از همه قواعد بین المللی و دیپلماسی انجام شد، با واکنش همه ملت‌های مبارز منطقه و مسلمانان جهان اسلام همراه گردید و موجب شد که انتقام سخت به مطالبه همگانی ملت‌ها بالاخص ملت غیور ایران طمین که سوگوار شهادت قهرمان ملی‌ش بود بدل گردد؛ و اینگونه بود که برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به مهمترین پایگاه خاورمیانه آمریکا در دستورکار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی قرار گرفت.
در اولین گام انتقام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساعت ۱: ۲۰ بامداد ۱۸ دی «ده‌ها» موشک بالستیک به سوی پایگاه عین‌الاسد آمریکا واقع در استان الانبار عراق شلیک کرد. پایگاه نظامی عین‌الاسد که در زمان دیکتاتوری صدام حسین القادسیه نام داشت، دومین پایگاه هوایی بزرگ عراق است که در ۱۰۸ کیلومتری غرب شهر رمادی واقع شده و در سال ۲۰۰۳ به اشغال نیروهای آمریکایی در آمد و تا سال ۲۰۱۱ در تصرف آنان بود. در پایان سال ۲۰۱۴ و به قصد «مبارزه با داعش»، بار دیگر این پایگاه در اختیار نظامیان آمریکایی حاضر در ائتلاف بین‌المللی ضد داعش قرار گرفت. حمله به عین‌الاسد دارای پیام‌هایی برای جهانیان و دستاوردهایی برای ملت ایران بود که برخی از مهمترین آنها را اینگونه می‌توان فهرست نمود:
۱. بلوف‌های توخالی آمریکایی
مهمترین دستاورد حمله به عین الاسد را می‌توان آشکار کردن توخالی بودن تهدیدات و بلوف‌های آمریکایی دانست که همواره تلاش دارد تا رقبا و مخالفین خود را مرعوب کرده و از صحنه به در برند! این سناریوی آمریکاییها در طول سالیان متمادی در مواجهه با رقبای سیاسی بارها تکرار شده و جواب هم داده است؛ اما این‌بار جمهور اسلامی توخالی بودن این بلوفها را نمایان ساخت.
پس از آنکه انتقام سخت به مطالبه عمومی ملت ایران و همه علاقمندان به حاج قاسم و ابومهدی مهندس بدل شد، آمریکاییها وارد فاز تهدید شده و از ضربه سنگین متقابل سخن گفتند! مایک پمپئو وزیرامور خارجه دولت ترامپ ساعاتی پس از شهادت سردارسلیمانی اعلام داشت: «دنبال جنگ با ایران نیستیم اما درحالی که جان آمریکاییها را در خطر ببینیم، دست‌بسته هم نخواهیم ماند.» پمپئو گفت: «ما نشان دادیم که جوابمان قاطعانه خواهد بود و آمادگی لازم برای آنچه احتمال دارد در خاورمیانه اتفاق بیافتد را داریم»
لیندزی گراهام، سناتور سرشناس جمهوری‌خواه فردای روز شهادت حاج قاسم (شنبه ۱۴ دیماه) مدعی شد: «پیامم برای حکومت ایران این است که اگر به دنبال آسیب رساندن به نیروهای آمریکایی بروند تاسیسات نفتی داخل این کشور یکی از اهداف نظامی است که ممکن است آمریکا در پی نابودی آنها برآید. خطاب به آیت‌الله‌ها در ایران می‌گویم که اگر به فکر آسیب رساندن به نیروهای آمریکایی بیفتند، دونالد ترامپ ممکن است به اهداف نظامی در داخل ایران از جمله تاسیسات نفتی این کشور حمله کند. از نظر من آمریکا باید با هدف قرار دادن تاسیسات نفتی ایران زمینه سقوط اقتصاد این کشور را رقم بزند. این سناتور جمهوری‌خواه در توییتر هم به کارکنان مراکز نفتی ایران توصیه کرده که به فکر کار در جای دیگری باشند.»
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا نیز وارد ماجرا شد و در روز ۱۵ دیماه گفت: «رژیم ایران به صراحت از انتقام گرفتن از ما و هدف گرفتن دارایی‌های آمریکا سخن می‌گوید این را هشدار تلقی کنید. اگر ایران به شهروندان یا دارایی‌های آمریکا حمله کند، ما ۵۲ مکان ایران را در نظر داریم که برخی در سطح بسیار بالا و مهم برای ایران و فرهنگ ایرانی هستند. (عدد ۵۲ اشاره‌ای است به ۵۲ آمریکایی که ایران سال‌ها پیش گروگان گرفت.) در صورت حمله ایران به شهروندان یا دارایی‌های آمریکا، این مکان‌ها و خود ایران با سرعت و شدت بسیار هدف حمله قرار خواند گرفت. آمریکا دیگر تهدید نمی‌پذیرد.»
وی در ادامه بلوف‌زنی‌هایش اظهار داشت: «ایالات متحده دو تریلیون دلار صرف خرید تجهیزات نظامی کرده است. ما در جهان بزرگترین و بهترین تجهیزات نظامی را داریم! اگر ایران به یک پایگاه آمریکایی یا یک شهروند آمریکایی حمله کند، ما بی‌درنگ بخشی از این تجهیزات زیبای جدید را به سمتشان خواهیم فرستاد.»
روز بعد نیز دونالد ترامپ در حالی که نشان می‌داد دچار نگرانی و ترس است، گفت: «این پست‌های رسانه‌ای جهت آگاهی دادن به کنگرهٔ ایالات متحده است: اگر ایران به هر فرد یا هدف آمریکایی حمله کند، ایالات متحده به سرعت و به طور کامل پاسخ خواهد داد؛ شاید به شکل نامتناسب. به رغم آن که آگاهی دادن در این خصوص ضرورت قانونی ندارد، این آگاهی داده می‌شود.»
مارک اسپر وزیر دفاع آمریکا نیز روز سه‌شنبه ۱۷ دیماه چند ساعت قبل از حملهٔ ایران به عین الاسد اعلام داشت: «ایالات متحده آماده پاسخگویی به هر تهاجمی از سوی جمهوری اسلامی است» حمله به عین الاسد دروغ بودن همه این ادعاها را ثابت کرد و نشان داد که در این مواقع اگر رقیب جدی و استوار و با اراده باشد، آمریکاییها جرات هیچ‌گونه اقدام مقابله به مثلی نخواهند داشت!
۲- فروپاشی هیمنه پوشالی آمریکا
پس از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری بطور رسمی جرات حمله به آمریکا را نداشته است! حملات ثبت شده و ضربات وارد شده در دهه‌های اخیر توسط گروه‌های پارتیزانی صورت گرفته است که جایگاه حاکمیتی نداشته‌اند! اوج صف آرایی نظامی در برابر آمریکاییها مختص بحران موشکی کوبا است که در آنجا نیز مواجهه کوبا با حمایت شوروی سابق در نهایت به درگیری نظامی ختم نگردید!
این تنها جمهوری اسلامی بوده است که در طول حیات ۴۴ ساله‌اش بارها هیبت آمریکایی را شکسته است. از تسخیر لانه جاسوسی گرفته تا جنگ دریایی در سال ۱۳۶۶-۶۷ در خلیج فارس تا اوج آن در حماسه حمله به عین‌الاسد! و نشان داد که این هیمنه پوشالی ضربه‌پذیرتر از آنی است که تصور می‌شود.
۳- ابطال تئوری مرد دیوانه
در میان تئوری‌های بازی‌ها، تئوری مرد دیوانه الگویی است که سیاستمداران آمریکایی بدان علاقه خاصی دارند! بازی با این تصور آغاز می‌شود: دو نفر سوار بر اتومبیل‌هایشان را در جاده‌ای تنگ (که تنها امکان عبور و مرور یک ماشین بطور همزمان وجود دارد) در نظر بگیرید! این دو ماشین با سرعتی حداکثری در حال حرکت به سمت هم هستند و هر لحظه به یکدیگر نزدیک می‌شوند. این مواجهه، با هدفِ ترساندن رقیب و خروج آن از این صف‌آرایی و مقابله است. هر که زودتر از مسیر خارج شود بازنده بازی خواهد بود!
در این میان به یکی از راننده‌ها خبر می‌رسد که رقیب، فرد کله شق و مست لایعقلی است که ترمز و فرمان خود را از کار انداخته و امکان توقف و یا انحراف ماشینش وجود ندارد! در این موقع راننده عاقل چه تصمیمی خواهد گرفت!؟ بدون شک ترجیح می‌دهد قبیل از برخورد از مسیر خارج شود و صحنه را به نفع رقیب ترک کند. در این حالت فاتح بازی مرد دیوانه» خواهد بود!
این بازی بیش از نیم قرن است که پس از جنگ جهانی دوم توسط سیاستمداران آمریکایی برای بیرون کردن رقبای سیاسی بکار گرفته شده است. اولین رییس‌جمهوری که استراتژی مرد دیوانه را در پیش گرفت «ریچارد نیکسون» بود که در دهه شصت میلادی با سیاست‌گذاری «هنری کسینجر» چهره‌ای ترسناک از خود نشان داد تا کشورهای بلوک شرق را در بازی تسلیحات نظامی برای جنگ سرد نگه دارد. آخرین بازیگر این نقش البته دونالد ترامپ است! وی از زمان روی کار آمدن تلاش کرد که همین الگو را تداوم بخشد! او با تصمیمات احمقانه‌اش تصویر یک سیاستمدار دیوانه را از خود در ذهن رقبا ترسیم کرد که قابل پیش‌بینی نیست! و بدین شکل همه کشورها از ایستادگی در برابرش هراس داشتند و ترجیح می‌دادند که در مقابل وی نایستند و رقابت را به او واگذار نمایند!
به داستان دوئل دو ماشین برگردیم! در این میان همان صحنه را مرور کنیم که به یکی از رانندگان خبر می‌رسد که خودرو رقیب بدون فرمان و بدون ترمز است. راننده عاقل این بار به جای جا خالی کردن، نسبت به اطلاعات و اخبار رسیده از وضعیت ماشین رقیب تردید می‌کند! نکند اخبار واصله فریبی برای هراساندن و از دور خارج کردن من باشد!؟ او می‌داند که رقیب مقابل همه رقبایش را با همین ترفند به در کرده است! او این بار ترجیح می‌دهد برای یکبار هم که شده در برابر این رقیب دیوانه مقاومت کند!
دقایقی بعد صحنه بر می‌گردد و با نزدیک شدن به لحظه برخورد، این ماشین راننده دیوانه است که کم آورده و یا ترمز می‌کند و یا با چرخاندن فرمان از صحنه دوئل خارج می‌شود! پیروز میدان این‌بار راننده شجاع و عاقل قصه ما است! تازه مشخص می‌شود که مرد دیوانه» با بلوف و فریب، رقبای خود را یکی پس از دیگری بیرون کرده است، وگرنه آنقدر توانمند و شجاع و جسور نیز نبوده که ادعا می‌کرده است!
حمله به عین‌الاشد نشان داد که ترامپ، تاجری معامله گر و محافظه کار است که برای حفظ حیات سیاسی خود و پیروزی بدون جنگ، چهره یک رئیس‌جمهور دیوانه را برای خود انتخاب کرده است! با ادعاها و تهدیداتی توخالی که اگر در برابرش بایستی، خیلی زود جاخالی می‌کند!
۴- تحقق انتقام سخت
آنچه در ماجرای حمله به عین‌الاسد محقق شد تنها بخشی از آنچه #انتقام_سخت خوانده می‌شود بود؛ و باید در انتظار اقدامات اثرگذارتری بر پیکره دشمنان بشریت بود. بهترین تعبیر در این زمینه متعلق به رهبر معظم انقلاب اسلامی است که چند ساعت بعد از حملهٔ ایران به پایگاه عین‌الاسد، معظم له در دیدار با مردم قم فرمودند: «بحث انتقام و مانند این حرف‌ها، بحث دیگری است؛ حالا یک سیلی‌ای دیشب به این‌ها زده شد؛ این مسئلهٔ دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است - این کارهای نظامی به این شکل، کفایت آن قضیه را نمی‌کند- این است که بایستی حضور فساد برانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود.»
۵- ترس بر جان تروریست‌های بزدل
نمایان شدن ترس و بزدلی و استیصال سران پرادعای کاخ سفید، از جمله پیامدهایی بود که پس از حمله به عین‌الاسد نمایان گردید. این ضعف و انفعال و هراس را می‌توان در اولین سخنرانی ترامپ که پس از بیست ساعت از سیلی موشکی آغاز شد مشاهده نمود. در حالی که برخی انتظار داشتند تا ترامپ در این سخنرانی به تهدیدها و وعده‌های خود عمل کند و اعلام کند که مراکز نفتی و فرهنگی ایران مورد حمله قرار خواهد گرفت، اما صدای لرزان او حکایتی دیگر داشت. او با صدایی هراس آلود پشت تریبون قرار گرفت و حتی از امکان صلح با ایران سخن گفت. ترامپ از پرداختن به تلفات و خسارت‌های وارد شده به امریکا طفره رفت. عدم توانایی ترامپ در ادای کامل بعضی از کلمات در سخنرانی‌اش باعث شده کاربران آمریکایی او را به تمسخر بگیرند. ترند شدن عبارت "slurring" به معنای بریده بریده و باعجله حرف زدن در فضای توییتری آمریکا این مساله را نشان می‌دهد.
«بیل پالمر»، تحلیلگر آمریکایی درباره وضعیت روحی ترامپ اینطور نوشته است: «دونالد ترامپ حین سخنرانی امروزش انگار در بهترین حالت نیمه‌جان به نظر می‌رسید. مرتب، کلماتش را بریده بریده اداه می‌کرد و ظاهراً نفس کم می‌آورد. لغات را بد تلفظ می‌کرد.»
ضربه محکم نظامی جمهوری اسلامی در عین‌الاسد هر چند با هدف کشتار گسترده و گرفتن تلفات زیاد از آمریکاییها طراحی نشده و بر زدن زیرساخت‌ها و تخریب مراکز و سلاح‌های نظامی تمرکز یافته بود، اما رعب و وحشت بی‌سابقه‌ای در دل سربازان و نیروهای نظامی ایجاد کرد و ترس از مواجهه با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را در حافظه تاریخی آنان برای همیشه ثبت نمود.
گزارش‌های ثبت شده از حاضرین در پایگاه نظامی عین‌الاسد هرچند با سانسور گسترده دستگاه‌ای امنیتی آمریکاییها همراه بوده، اما همان اندازه که منتشر شده نشان از ترس و وحشت آنان در هنگام آغاز عملیات می‌هد که تنها راه باقی مانده برای آنان را فرار معرفی می‌کند!
به عنوان نمونه سرهنگ دوم تیم گارلند «نظامی آمریکایی درباره حمله موشکی ایران گفته است: «ما در آن لحظات به شدت تقلا می‌کردیم که چگونه از خود در برابر موشک‌ها حفاظت کنیم... من آن لحظه ترسیده بودم!» وی در پاسخ به این سؤال که آیا پایگاه قابلیت دفاع در برابر موشک‌های بالستیک را داشت، گفت: «خیر، این یک تهدید بی‌سابقه بود.»
سرهنگ دوم استیسی کالمن که از دیگر حاضران در عین الاسد در زمان حمله ایران بود، تنها دفاع واقعی در برابر حمله موشک‌های بالستیک را فرار» عنوان کرد و گفت: «ما باید کاری می‌کردیم که نیروها بمانند و از توان جنگی خود بهره ببریم.»
به گفته منابع آمریکایی، بیش از یکصد سرباز آمریکایی با وجود اینکه در پیشرفته‌ترین سنگرهای زیرزمینی مخفی شده بودند، اما به دلیل شدت بسیار بالای انفجارها، دچار آسیب‌های مغزی جدی شده‌اند که با عوارض وحشتناک ماندگاری چون کابوس دیدن همیشگی همراه است! آلن جانسون سرگرد ارتش آمریکا می‌گوید که هنوز سردرد دارد، گوش‌هایش زنگ می‌زند و کابوس می‌بیند. وی نمی‌داند که چطور زنده مانده است!
۶- نمایش توان نظامی ایران در میدان
یکی از مهمترین نکاتی که در مورد حمله انتقامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه هوایی عین‌الاسد مورد توجه رسانه‌های خبری دنیا قرار گرفته، دقت موشک‌های ایرانی در حمله به این پایگاه بوده است. مطابق با اخبار منتشره حمله به این دو پایگاه به وسیله دو موشک فاتح و قیام صورت گرفته است. نگاهی به نقشه‌های ماهواره‌ای موجود در خصوص این حمله نشان می‌دهد که این اهداف به دقت انتخاب شده و به منظور تخریب حداکثری تجهیزات و دوری از تلفات غیرنظامی، اغلب محل استقرار هواپیماها و جنگنده‌های بدون سرنشین انتخاب شده است.
دقت هدف‌گیری به گونه‌ای بوده است که برخی معتقد هستند ایران با اشراف کامل اطلاعاتی اهداف این پایگاه را هدف قرار داده و شناسایی‌های دقیقی نیز از قبل انجام شده است، به عنوان مثال دیوید شملر از موسسه جیمز مارتین در این‌باره می‌گوید: «من نقشه‌ای از این پایگاه هوایی ندارم، چون در دسترس عموم نیست، به دلایلی که کاملاً مشخص است، چون هدفی برای حمله دشمن نباشد، اما به نظر می‌آید که آنها نقشه‌ای داشتند و خیلی دقیق به دنبال هدف گرفتن و وارد کردن خسارت به تجهیزات و وسایل ترابری هوایی بودند تا اینکه بخواهند ساختمان‌هایی را هدف بگیرند که احتمالاً افراد در آن بودند. نگاهی به نقشه‌های ماهواره‌ای شلیک شده نیز نشان می‌دهد که به برخی از اهداف دو بار یا حتی بیشتر از یک هدف اصابت کرده و همین مسئله موجب تخریب بیشتر را در پایگاه هوایی عین‌الاسد فراهم کرده است.»
فرانک مکنزی از افسران ارتش آمریکا در توصیف عملیات می‌گوید: «قطعاً این حمله به مانند آنچه که قبلاً دیده و یا تجربه کرده بودیم نبود.» وی در پاسخ به این سؤال که «از این حمله درنهایت چه آموختید؟» می‌گوید: «اینکه موشک‌هایشان (ایران) دقیق (نقطه زن) هستند... آنها موشک‌ها را از فاصله بسیار دور شلیک کردند و و به درستی هر نقطه‌ای را که خواستند مورد هدف و اصابت قرار دادند.» قابل ذکر است که مقامات آمریکایی پیش از این قدرت نقطه‌زنی و رادارگریزی موشک‌های ایرانی را هم انکار می‌کردند.
نظر شما